مهدی حسینزاده یزدی؛ منیره زینالعابدینی رنانی؛ سیدمحسن ملاباشی
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 15-36
چکیده
میشل فوکو از جمله اندیشمندان معاصر بسیار تأثیرگذار در جهان بود. او نقدهایی جدی به اندیشمندان پیش از خود مطرح کرد و از بسیاری از آنها نیز تأثیر پذیرفت. در این مقاله مبانی معرفتی تبارشناسی او را بررسی میکنیم. در بررسی مبانی معرفتی به این پرسشها پاسخ داده میشود که تعریف فوکو از حقیقت چه بود؟ برای دستیابی به حقیقت چه راهی را برگزید؟ ...
بیشتر
میشل فوکو از جمله اندیشمندان معاصر بسیار تأثیرگذار در جهان بود. او نقدهایی جدی به اندیشمندان پیش از خود مطرح کرد و از بسیاری از آنها نیز تأثیر پذیرفت. در این مقاله مبانی معرفتی تبارشناسی او را بررسی میکنیم. در بررسی مبانی معرفتی به این پرسشها پاسخ داده میشود که تعریف فوکو از حقیقت چه بود؟ برای دستیابی به حقیقت چه راهی را برگزید؟ آیا فوکو نسبینگر بود؟ فوکو در چه ساحتی نسبینگر بود و مبنای نسبیگرایی او چه بود؟ در بررسی مبانی معرفتی تبارشناسی باید گفت فوکو در این دوره در تعریف حقیقت پیرو نظریۀ انسجامگرایی بود. همچنین، در تبارشناسی رویکردی نامانگارانه داشت. فوکو از انواع نسبیگرایی، نسبیاندیشی هستیشناسانه و نسبیاندیشی شناختشناسانه را برگزید. او در تبارشناسی به پیروی از نیچه و رویکردهای نسبینگر هستیشناسانۀ او بر این نکته تأکید کرد که قدرت، به واسطۀ گفتمان صدق و کذب، گزارهها را در هر دوره تعیین میکند.