محمد غریب زاده؛ حسین کلباسی
چکیده
مقولات کانتی باید بالضروره در ارتباط با مُتعلَق دریافتی باشند. اما به دلیل خودانگیخته بودن قوه فهم از یکسو و پذیرنده بودن قوه حس از سوی دیگر، باید یک امر مشترکی ارتباط بین این دو قوه آگاهی را ممکن گرداند. هایدگر بیان می دارد که «زمان» همان امر مشترکی است که موجب اتحاد و «تالیف» این دو قوه می شود. بنابراین، به وسیله عمل شماتیزم ...
بیشتر
مقولات کانتی باید بالضروره در ارتباط با مُتعلَق دریافتی باشند. اما به دلیل خودانگیخته بودن قوه فهم از یکسو و پذیرنده بودن قوه حس از سوی دیگر، باید یک امر مشترکی ارتباط بین این دو قوه آگاهی را ممکن گرداند. هایدگر بیان می دارد که «زمان» همان امر مشترکی است که موجب اتحاد و «تالیف» این دو قوه می شود. بنابراین، به وسیله عمل شماتیزم ما به این نتیجه می رسیم که تفکر یا آگاهی از شهود گرفته تا عقل/فهم سراسر زمانی است. بدین ترتیب، با توجه به چنین تفسیری، زمان نه تنها صورت حساسیت بلکه صورت «خودِ» اندریافت نیز می باشد. بنابراین، هایدگر، وی مرز میان شاکله و مقوله را بر می دارد و «منِ» کانتی به همراه مقولاتش را صورت قاعده مند زمان می داند. در نتیجه، از رهگذر شماتیزم، این زمان است که به دلیل فراهم کردن وحدت آگاهی، ابژکتیویته ابژه را فراهم و احکام تالیفی پیشینی را ممکن می گرداند. زمان همان مرزاندیشیدنی، شناخت و خارجِ شناخت است، یعنی مرز توهم و ابژکتیویتی است. این چنین است که زمان به عنوان تعین استعلایی، افق مواجهه ما با موجودات را تعیین می کند.
حسین کلباسی؛ حمزه حجت حاتم پوری
دوره 7، شماره 2 ، آبان 1395، ، صفحه 63-102
چکیده
شکل نهایی فلسفهی اخلاق ایمانوئل کانت چگونه است؟ آیا همانطورکه شهرت دارد، نظام اخلاقی کانت نظامی خشک، سخت و انعطافناپذیر است و این فیلسوف آلمانی قرن هجدهم در مسیر سلوک اخلاقی، غایت و سعادت را کنار میگذارد؟ چگونه میتوان اصول اخلاقی کانت را در زندگی روزمره اجرا کرد؟ اینها پرسشهایی است که در این مقاله مطرح میشود و براساس ...
بیشتر
شکل نهایی فلسفهی اخلاق ایمانوئل کانت چگونه است؟ آیا همانطورکه شهرت دارد، نظام اخلاقی کانت نظامی خشک، سخت و انعطافناپذیر است و این فیلسوف آلمانی قرن هجدهم در مسیر سلوک اخلاقی، غایت و سعادت را کنار میگذارد؟ چگونه میتوان اصول اخلاقی کانت را در زندگی روزمره اجرا کرد؟ اینها پرسشهایی است که در این مقاله مطرح میشود و براساس تفسیر آلن وود از اخلاق کانت، پاسخهایی عرضه میشود که با نظر متداول درمورد اخلاق کانت تفاوت شایان توجهی دارد. تصویر دقیق اخلاق کانت باید با نگاه به کتاب مهجور مابعدالطبیعهی اخلاق ترسیم شود و غایت جایگاه مهمی در آن دارد. در مرحلهی عملی هم کانت فرمول دوم را ترجیح میدهد که در آن انسان غایت فی نفسه است و بهعکس تصور عمومی، راهحل اصلی کانت آزمون تعمیمپذیری و نتایج برآمده از فرمول قانون عام نیست. در همین راستا، عشق و علاقهی به نیکوکاری و کمک به دیگران نهتنها مانعی بر سر راه اخلاق نیست که کمکحال آن بهشمار میآید.
حسین کلباسی اشتری؛ محمدجلیل آل امین
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 81-102
چکیده
پرسشی که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت نسبت بین فلسفة حقوق کانت و تلقی او از انسان، به عنوان موجودی جهانوطن است. اگر کانت، حقوقِ خود را با التفات به انسانِ جهانوطن تقریر کرده باشد، میتوان فهمی فرااروپایی از فلسفة حقوق وی داشت و فلسفة حقوق کانت واجد انسجام و ظرفیت لازم برای استقرار مدنیت در زیست اجتماعی انسانها بوده و این ...
بیشتر
پرسشی که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت نسبت بین فلسفة حقوق کانت و تلقی او از انسان، به عنوان موجودی جهانوطن است. اگر کانت، حقوقِ خود را با التفات به انسانِ جهانوطن تقریر کرده باشد، میتوان فهمی فرااروپایی از فلسفة حقوق وی داشت و فلسفة حقوق کانت واجد انسجام و ظرفیت لازم برای استقرار مدنیت در زیست اجتماعی انسانها بوده و این امر بنیانی برای طرح فلسفی صلح پایدار، در نظام فلسفی کانت خواهد بود.
کانت در فلسفة حقوق، از حقوق خصوصی و حقوق عمومی بهتفکیک سخن میگوید. حقوق خصوصی به مالکیت محدود میشود. انسان آزادی مالکیت دارد اما این آزادی در حقوق کانت مطلق نیست. حق عمومی در فلسفة کانت، به سه دستة حق حکومت، حق ملی و حق بینالملل تقسیم میشود. حق خصوصی بسترِ حق عمومی و در حق عمومی، حق حکومت، بستر حق ملی و حق ملی بستر حق بینالمللی است. بنابراین برای توجیه حق بینالمللی باید از حق خصوصی آغاز کرد. در نتیجة این مراحل است که میتوان درک کرد کانت متأثر از هابز، ضرورت حکومت را در حفاظت از آزادی افراد میداند. پس آزادی فردی حقی طبیعی است که حق حکومت اجتماعی را طبیعی میسازد و بر این اساس، مدنیت در شأن اجتماعی انسانها، قابل تحقق خواهد بود.