رضا دهقانی؛ علیاصغر مصلح
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 37-57
چکیده
در سالیان اخیر، با توجه به رشد فزایندۀ تحقیقات میانفرهنگی در حوزههای گوناگون علوم انسانی بهویژه فلسفه در جامعۀ ایرانی و طرح مسائل جدی در روش این تحقیقات و اعتبار آنها، دو مطلب بسیار ضروری مینماید: نخست بررسی روش و اعتبار فلسفۀ تطبیقی به مثابۀ الگوی رایج در این تحقیقات و دیگری ارائۀ الگویی متناسب برای انجام دادن تحقیقات منطبق ...
بیشتر
در سالیان اخیر، با توجه به رشد فزایندۀ تحقیقات میانفرهنگی در حوزههای گوناگون علوم انسانی بهویژه فلسفه در جامعۀ ایرانی و طرح مسائل جدی در روش این تحقیقات و اعتبار آنها، دو مطلب بسیار ضروری مینماید: نخست بررسی روش و اعتبار فلسفۀ تطبیقی به مثابۀ الگوی رایج در این تحقیقات و دیگری ارائۀ الگویی متناسب برای انجام دادن تحقیقات منطبق با اهداف این پژوهشها، یعنی تعامل و گفتوگوی میانفرهنگی. فلسفۀ میانفرهنگی در جامعۀ معاصر فلسفی آلمانیزبان اهمیت ویژهای یافته است. متفکران این عرصه سعی میکنند تا افقی جدید در تعاملات و مطالعات میانفرهنگی ارائه کنند و البته در این میان غالباً فلسفۀ تطبیقی را نقد میکنند. ما در این مقاله سعی داریم تا، ضمن بررسی و نقد فلسفۀ تطبیقی از حیث روشی در ایران، فلسفۀ میانفرهنگی را به مثابۀ افقی دیگر برای مطالعات فلسفی طرح کنیم و به علاوه الگوی پژوهشی پولیلوگ از فیلسوف وینی فرانتس مارتین ویمر را به مثابۀ برنامهای تنظیمی برای مطالعات میانفرهنگی معرفی میکنیم. در این الگو استانداردها و شرایط لازم برای انجام دادن تحقیقات فلسفی در جهت تحقق گفتوگوی میانفرهنگی ارائه میشود.