شکاکیت عبارت است از امکان این فرض که بیشتر گزارههایی که آنها را صادق میدانیم درواقع کاذب باشند. این فرض در تاریخ فلسفه از طریق استدلالهایی مانند استدلال رؤیای دکارت، استدلال شیطان شریر، و مغز در خمره مطرح شده است. دیویدسن در تعدادی از مقالاتش کوشیده است تا با طرح ایدة تفسیر ریشهای نشان دهد که امکان مفاهمه و ارتباط زبانی، ...
بیشتر
شکاکیت عبارت است از امکان این فرض که بیشتر گزارههایی که آنها را صادق میدانیم درواقع کاذب باشند. این فرض در تاریخ فلسفه از طریق استدلالهایی مانند استدلال رؤیای دکارت، استدلال شیطان شریر، و مغز در خمره مطرح شده است. دیویدسن در تعدادی از مقالاتش کوشیده است تا با طرح ایدة تفسیر ریشهای نشان دهد که امکان مفاهمه و ارتباط زبانی، شکاکیت را منتفی میکند. به اعتقاد او، طبیعت زبان و باور که همراه و مستلزم یکدیگرند تضمینکنندة ارتباط میان باورهای گوینده، باورهای مفسر، و جهان خارج است و این ارتباط صدق عمدۀ باورهای ما را تأمین میکند. دیویدسن در گام نخست، توافق گوینده و مفسر بر صدق را اثبات میکند و در گام دوم از طریق استدلالهای مفسر همهدان و تفسیر ریشهای نشان میدهد توافق گوینده و مفسر مطابق با جهان خارج است. این مقاله استدلال نخست را ناتمام میداند، اما از استدلال دوم در مقابل اشکالات وارد شده به آن دفاع میکند.
در طی تاریخ فلسفه، مسئلة علم ما به جهان خارج یکی از موضوعات مورد توجه شکاکان بوده و مشهورترین تقریر این قسم از شکاکیت را رنه دکارت بیان کرده است. در دهههای اخیر رویکرد نوظهوری با عنوان برونیگرایی در معرفتشناسی مطرح شده است و بهنظر میرسد برای پاسخ به این مسئله قابلیتهای چشمگیری دارد. شاخصترین نظریة توجیه ...
بیشتر
در طی تاریخ فلسفه، مسئلة علم ما به جهان خارج یکی از موضوعات مورد توجه شکاکان بوده و مشهورترین تقریر این قسم از شکاکیت را رنه دکارت بیان کرده است. در دهههای اخیر رویکرد نوظهوری با عنوان برونیگرایی در معرفتشناسی مطرح شده است و بهنظر میرسد برای پاسخ به این مسئله قابلیتهای چشمگیری دارد. شاخصترین نظریة توجیه و شناخت پروردهشده در قالب این رویکرد به نظریة اعتمادگرایی فرایندی موسوم است. در مقالة حاضر، نشان داده شده است که این نظریه، به دلیل طرح معیارهای نسبتاً سهلگیرانه برای معرفت و اجتناب از الزامات دشوار دکارتی، چشمانداز نسبتاً جدیدی برای حل معضل دکارتی در مقابل دیدگان ما میگستراند.