مهدی ابوطالبی یزدی؛ علی مرادخانی؛ میثم سفیدخوش
چکیده
معنویت و معناداری زندگی، موضوعی است که دو تفکر سنتی دینی و دنیای متجدد سکولار را مقابل یکدیگر قرار داده است. پرسش اساسی این است که «آیا معنویت تنها با دینداری حاصل میشود یا امکان زندگی معنادار در جامعه سکولار نیز وجود دارد؟» معنویت دینی متکی بر جهان غیرمادی و امور روحانی است و میتواند ارزشهای اخلاقی، دین، امر قدسی یا غیبی، ...
بیشتر
معنویت و معناداری زندگی، موضوعی است که دو تفکر سنتی دینی و دنیای متجدد سکولار را مقابل یکدیگر قرار داده است. پرسش اساسی این است که «آیا معنویت تنها با دینداری حاصل میشود یا امکان زندگی معنادار در جامعه سکولار نیز وجود دارد؟» معنویت دینی متکی بر جهان غیرمادی و امور روحانی است و میتواند ارزشهای اخلاقی، دین، امر قدسی یا غیبی، عرفانی و... و یا هر نوع حالت معنوی و روحانی در زندگی را شامل شود. معناداری سکولار بر این نکته متمرکز است که زندگی معنادار معلول عقلانیتی است که در نتیجه کنش آزادانه، آگاهانه، ارادی و هدفمند انسان حاصل میشود و باید ثمره آن بهبود شرایط زندگی دنیوی انسان باشد. با این برداشت، روشن میشود میان دو مقوله دینداری و معنویت تفاوت بنیادین وجود دارد، گویی معنویت میتواند از دینداری منفک شود. تفاوت دینداری و معنویت در این است که اگر دینداری از سر بندگی نباشد، دینداری نیست؛ اما اگر معنویت از سر بندگی باشد، معنویت نیست. آنچه سکولاریسم مدعی تلاش برای تحقق آن است، شناخت حقیقت جهان و تصفیه اندیشههای انسانی از خرافات و انحرافات است. وقتی خرافات از حقیقت دین جدا شود، آنچه میماند، دین عقلانی و معنادار است.
سمیه حمیدی؛ فاطمه کامرانی
چکیده
بیشک، یکی از مسائل مهم حوزه اندیشهسیاسی در عرصهعمومی، رابطه نهاد دین و حوزهعمومی است که امروزه در ایران نیز مباحث مربوط به آن بسیار مورد توجه قرار گرفته و در بین اندیشمندان و روشنفکران چه دینی و چه سکولار دربارهی نوع و چگونگی این رابطه، مناقشه و نزاع جدی وجود دارد. در جامعـه کنونی در خـود و بـرای خـود زیستن دیگر معنایی ندارد ...
بیشتر
بیشک، یکی از مسائل مهم حوزه اندیشهسیاسی در عرصهعمومی، رابطه نهاد دین و حوزهعمومی است که امروزه در ایران نیز مباحث مربوط به آن بسیار مورد توجه قرار گرفته و در بین اندیشمندان و روشنفکران چه دینی و چه سکولار دربارهی نوع و چگونگی این رابطه، مناقشه و نزاع جدی وجود دارد. در جامعـه کنونی در خـود و بـرای خـود زیستن دیگر معنایی ندارد و بایستی به چگونگی امکان همزیستی هماهنـگ سـنتهای دینـی در حـوزهی عمـومی اندیشید. مسئله پیشروی این نوشتار این مطلب است که دیننهادینه در اینراستا چه نقشی میتواند داشته باشد؟ آیا میتواند موجب گشایش باب گفتوگو در عرصه عمومی گردد یا اینکه اصلاً بهمثابه مانعی بر سر راه آن قرار میگیرد؟ مقاله حاضر با طرح برخی از الگوهای رابطه دیننهادینه شده و عرصهعمومی؛ ضمن بررسی سهدیدگاه مطرح در این حوزه، کوشش میکند بااستفاده از نتایج مطالعه تطبیقی بین الگوهای مذکور، الگویی را ارائه دهد که درخصوص ایران اسلامی کارساز باشد و ما را از این تصلب دوگانه که یا باید حکومت را دین تصاحب کند و یا کلاً به عرصه خصوصی تنزل یابد، رها سازد. روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی است.
رحیم حاجی آقا؛ محبوبه پاک نیا
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 57-76
چکیده
احیای نقش دین در جوامع مدرن و بذل توجه کسانی مانند هابرماس به این پدیده، دوگانهانگاریهای مبتنی بر سنت-مدرنیته، عمومی-خصوصی، سکیولار-دینی را از طریق مفصلبندیهای جدیدی به چالش کشیده است؛ تا جاییکه اکنون برقراری پیوند وثیق بین تجدد با عرفیشدن، امری کاملا دور از انتظار بهشمار میرود. این مقاله نیز با در کانون نشانیدن دگردیسی ...
بیشتر
احیای نقش دین در جوامع مدرن و بذل توجه کسانی مانند هابرماس به این پدیده، دوگانهانگاریهای مبتنی بر سنت-مدرنیته، عمومی-خصوصی، سکیولار-دینی را از طریق مفصلبندیهای جدیدی به چالش کشیده است؛ تا جاییکه اکنون برقراری پیوند وثیق بین تجدد با عرفیشدن، امری کاملا دور از انتظار بهشمار میرود. این مقاله نیز با در کانون نشانیدن دگردیسی آرای هابرماس در ارتباط با حوزهی عمومی و جایگاه دین در آن، استدلال میکند که نگاه هابرماس به دین، از منظر نقدی فلسفی به نگاه مثبت سیاسی-جامعهشناختی تغییر و هابرماس با درک واقعیتهای جهان معاصر مفهوم پسا-سکیولاریسم را در جایگاه تجدید نظری در چشماندازهای سکیولار و نیز بهادادن به نقش دین در حوزهی عمومی مطرح مینماید. این امر نیز بهنوبهی خود از نگاه هابرماس به پذیرش همزیستی منجر و تکثر در حیات سیاسی را ارتقا میبخشد.
علی اصغر لامعی؛ حسین کلباسی اشتری
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1391، ، صفحه 55-76
چکیده
یوهان گوتفرید فن هردر (Johann Gottfried Von Herder, 1744-1803) مهمترین متفکر تاریخ است که به دورهها و اعصار تاریخی اهمیت میدهد و دیدگاهی متفاوت در مورد ماهیت انسانی و ایدهها و رویکردهای تاریخی دارد. او به حالات درونی شرکتکنندگان در تاریخ توجه میکند و بر عواملی چون زبان، فرهنگ، و دین به مثابة عوامل فردیت و تشخص گروهها و جوامع ...
بیشتر
یوهان گوتفرید فن هردر (Johann Gottfried Von Herder, 1744-1803) مهمترین متفکر تاریخ است که به دورهها و اعصار تاریخی اهمیت میدهد و دیدگاهی متفاوت در مورد ماهیت انسانی و ایدهها و رویکردهای تاریخی دارد. او به حالات درونی شرکتکنندگان در تاریخ توجه میکند و بر عواملی چون زبان، فرهنگ، و دین به مثابة عوامل فردیت و تشخص گروهها و جوامع انسانی اهمیت میدهد. او در مطالعات تاریخی خواهان همفکری و همدردی با کلیة اقوام و ملتها و فرهنگهاست و با این تصور، او هدفی کلی برای تمام جوامع انسانی ترسیم میکند. به جنبههای فرهنگی ماهیت انسانی توجه میکند و به همة دستاوردهای بشری در هر مقطع زمانی و مکانی به دیدة احترام مینگرد و در زمینة انسانشناسی به این محصول فکری او توجه شده است. دستاورد اصلی وی درک و فهم بیواسطة پدیدههای تاریخی است. او به متن تجارب تاریخی وارد میشود و با یک فهم عینی و ملموس پدیدههای تاریخی را بررسی میکند. پذیرش تنوع و کثرت فرهنگی و ارزشهای انسانی در اندیشة هردر در جهت تحقق مفهوم انسانیت مشاهده میشود. حرکت کلی پدیدههای تاریخی را مطابق با مشیت الاهی تعبیر و تفسیر میکند و به یک غایت کلی باور دارد. پرسش اصلی مقاله این است که هردر به چه نحو حرکت کلی پدیدههای تاریخی را، با این تنوع و گستردگی اقوام و ملتها، مطابق با مشیت الاهی تعبیر و تفسیر میکند و به یک غایت کلی باور دارد و حرکت و تحول همة ملتها و اقوام را به سوی پیشرفت و تعالی انسان میداند. درواقع، رویکرد تاریخی هردر در مواجهه با اعصار و ادوار گذشته به صورتی تحقیرآمیز و تنگنظرانه نبوده است و او ماهیت بشری را نامتغیر و دارای صورتی واحد نمیداند.
سیدجواد امامجمعهزاده؛ مجید نجاتپور؛ حمید زنگنه؛ بهروز زرینکاویانی
دوره 1، شماره 2 ، آبان 1389، ، صفحه 15-37
چکیده
ایران فرهنگی ازجمله حوزههای اصلی فرهنگی ـ تمدنی در جغرافیای هویتی امروز است که همواره مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان بوده است. میراث فرهنگی ـ تمدنی که به واسطة عناصر و مؤلفههای مشترک زبانی، فرهنگی، و اجتماعی پدید آمده است، حاصل تجربة تاریخی طولانیای است که با پیوند دادن معرفت و هویت «خودآگاهی تمدنی» را به بار آورده ...
بیشتر
ایران فرهنگی ازجمله حوزههای اصلی فرهنگی ـ تمدنی در جغرافیای هویتی امروز است که همواره مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان بوده است. میراث فرهنگی ـ تمدنی که به واسطة عناصر و مؤلفههای مشترک زبانی، فرهنگی، و اجتماعی پدید آمده است، حاصل تجربة تاریخی طولانیای است که با پیوند دادن معرفت و هویت «خودآگاهی تمدنی» را به بار آورده است؛ معرفت به میراث غنی مشترک میان کشورهای منطقه و هویتی برآمده از عناصر و مؤلفههای درونی و بومی. هویت ایران فرهنگی همچون سایر هویتها، همواره با هویتهای دیگر تمدنها، ازجمله تمدن غربی، در تعامل و یا تقابل بوده است. هویتی که تلاش میکند داعیة جهانشمولی و همهگستر خود بر سایر هویتها و تمدنها را اثبات کند. پژوهش حاضر تلاشی است در جهت روایت هویت ایران فرهنگی به گونهای که نسبت تعامل و یا تقابل آن با هویت غربی تبیین شود و اگر گونهای تقابل در این رابطه وجود داشته باشد با ارائة روشی مناسب آن را به فرصتی برای تعامل تبدیل کند و با ارزیابی موقعیت و جایگاه ایران فرهنگی و ظرفیتهای تاریخی، تمدنی، هویتی، دینی، و زبانی آن در جهت نقد استیلای فرهنگ و هویت غربی برآید. نوع مطالعه در این نوشتار توصیفی ـ تحلیلی است که با استفاده از روش کتابخانهای و بهرهگیری از منابع اینترنتی صورت میپذیرد.