فاطمه ساکی؛ علی اصغر مصلح
چکیده
پیشرفت تکنولوژی در قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، هیدگر و فوکو را بر آن داشت تا تأثیر آن را بر زندگی بشر تحلیل کنند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه نحوهی مواجهه هیدگر و فوکو با تکنولوژی است. هیدگر با پیگیری تاریخ متافیزیک از انکشاف هستی در دورههای مختلف تاریخ پرده برمیدارد. او با رویکرد هستیشناختی، تکنولوژی را شیوهای از انکشاف هستی ...
بیشتر
پیشرفت تکنولوژی در قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، هیدگر و فوکو را بر آن داشت تا تأثیر آن را بر زندگی بشر تحلیل کنند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه نحوهی مواجهه هیدگر و فوکو با تکنولوژی است. هیدگر با پیگیری تاریخ متافیزیک از انکشاف هستی در دورههای مختلف تاریخ پرده برمیدارد. او با رویکرد هستیشناختی، تکنولوژی را شیوهای از انکشاف هستی در عصر مدرن میدانست که با برنامهریزی، محاسبه و نظمدهی طبیعت را همچون منبع ذخایر انضباط میبخشد و به مثابه ابژه تولید میکند. فوکو نیز در چارچوب تحلیل روابط قدرت، تکنولوژی را شبکهی انضباطی از روابط قدرت و دانش میداند که با تشکیل شیوهها و سازوکارهایی عام انسانها را در قالب قرار میدهد و به مثابهی سوژه برمیسازد. در مقاله حاضر از هستی در هیدگر و قدرت در فوکو)به منزلهی دو بنیان متفاوت( به تکنولوژی که امکان همسخنی دو متفکر را فراهم میآورد، میپردازدیم. در واقع با هم خواندن هیدگر و فوکو ما را به وجوه اشتراک و افتراق و در نهایت به این رأی میرساند که روایت فوکو از تکنولوژی تکمیلکننده بحث هیدگر در این زمینه است.
الهام السادات کریمی دورکی؛ محمد جواد صافیان؛ محمد مشکات
چکیده
رسالۀ پژوهشهای فلسفی در باب ذات آزادی انسان (1809) شلینگ، تلاشی برای بنیانگذاری نظام آزادی است. محوریترین مفهوم در نظام شلینگ، مفهوم «اینهمانی» است که با تفسیر صحیح آن و یافتن وحدت میان مفاهیم متضاد آزادی و ضرورت، دغدغۀ اصلی او در نظریۀ ایدئالیسم مطلق توجیه میشود. اصلی که در جستجوی بنیادی برای شکلگیری نظام و راه حلی برای ...
بیشتر
رسالۀ پژوهشهای فلسفی در باب ذات آزادی انسان (1809) شلینگ، تلاشی برای بنیانگذاری نظام آزادی است. محوریترین مفهوم در نظام شلینگ، مفهوم «اینهمانی» است که با تفسیر صحیح آن و یافتن وحدت میان مفاهیم متضاد آزادی و ضرورت، دغدغۀ اصلی او در نظریۀ ایدئالیسم مطلق توجیه میشود. اصلی که در جستجوی بنیادی برای شکلگیری نظام و راه حلی برای سازگاری نظام و آزادی به آن تمسک میجوید اینهمانی بهمعنای صحیح آن است که در همه خدا انگاری بهعنوان تنها نظام ممکن عقل ممکن میگردد. تمرکز هیدگر بر تفکر شلینگ با نگارش رسالۀ شلینگ در باب ذات آزادی انسان و تفسیر چندینبارۀ او در سالهای 1936 و 1941 اهمیت این رساله در تاریخ اندیشۀ غربی را آشکار کرد. هیدگر چگونگی امکان نظام آزادی را مطابق با تفسیری از اصل اینهمانی که نشاندهندۀ اتصال و پیوند درونی موجودات در بنیاد هستی است، ممکن میداند و این بهمعنای اندیشیدن در ذات هستی است. در این پژوهش نشان داده میشود که بنا بر نظر شلینگ چگونه سوءتفسیر از این اصل، امکان ناسازگاری نظام و آزادی را در تعبیرهای مختلف همهخداانگاری فراهم میآورد و تفسیر هیدگر از این اصل چگونه راه به پرسش از چیستی اصل واحد و بنیادین موجودات [تئوس] میبرد.
سیده اکرم برکاتی؛ یوسف شاقول؛ محمدجواد صافیان
چکیده
فهم خویشتن در حوزههای مختلف تفکر همواره بسیار مهم و از جهات گوناگون مورد بحث بوده است. برخی از اندیشمندان، فهم ما از خود را شهودی و یا بیواسطه میدانند و برخی نحوهی فهم ما از خود را امری تأملی و تفسیری تلقی میکنند. در تاریخ تفکر فلسفهی غرب، بهویژه در حوزهی هرمنوتیک و پدیدارشناسی، میتوان هیدگر و ریکور را به تعبیری نمایندهی ...
بیشتر
فهم خویشتن در حوزههای مختلف تفکر همواره بسیار مهم و از جهات گوناگون مورد بحث بوده است. برخی از اندیشمندان، فهم ما از خود را شهودی و یا بیواسطه میدانند و برخی نحوهی فهم ما از خود را امری تأملی و تفسیری تلقی میکنند. در تاریخ تفکر فلسفهی غرب، بهویژه در حوزهی هرمنوتیک و پدیدارشناسی، میتوان هیدگر و ریکور را به تعبیری نمایندهی ایندو رویکرد متفاوت دانست. از این منظر، دیدگاه هیدگر را هستیشناسانه و رویکرد ریکور را معناشناسانه نامیدیم. در این نوشتار تلاش خواهد شد ضمن تبیین دیدگاه هستیشناسانهی هیدگر و رویکرد معناشناسانهی ریکور در مسألهی خودفهمی، امکان برقراری پیوند میان این دو دیدگاه متفاوت مورد بررسی قرار گیرد. برای آشکار کردن امکان این پیوند، بر دو وجه متمرکز خواهیم شد؛ نشان خواهیم داد که: 1- خودفهمی در اندیشهی هیدگر و ریکور در افقهای مشترک "زمان"، "زبان" و "دیگری"، گرچه از دو منظر متفاوتِ هستیشناختی و معرفتشناختی، محقق میشود و 2-میتوان برای این سه افق، در مفهومی که ریکور از آنها ارائه میدهد، بنیانی هستیشناختی در ساختار دازاین قائل شد. به نظر میرسد میتوان این مبنای هستیشناختی را به عنوان "سرآغاز" راهِ طولانی معرفتشناسی ریکور مورد ملاحظه قرار داد. بهاینترتیب میتوان بهنحوی مبنایی میان ایندو رویکرد، پیوند برقرار کرد.
احمدعلی حیدری
دوره 9، شماره 1 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 67-83
چکیده
این مقاله مترصد است وجوه توجه استاد برجستهی فلسفه در ایران، رضا داوری را نسبت به شعر به عنوان عاملی برای رهایی از تنگنای مهلک اصالت سوژهی دورهی مدرن شرح دهد. توجه ویژهی شاعر به زبان که آن را ورای ابزار تلقی و-بر وفق نظر هیدگر- «بنیانگذار متعهد به کلمات» میداند، شرایطی به دست میدهد که با استمداد از آن میتوان به تحول ...
بیشتر
این مقاله مترصد است وجوه توجه استاد برجستهی فلسفه در ایران، رضا داوری را نسبت به شعر به عنوان عاملی برای رهایی از تنگنای مهلک اصالت سوژهی دورهی مدرن شرح دهد. توجه ویژهی شاعر به زبان که آن را ورای ابزار تلقی و-بر وفق نظر هیدگر- «بنیانگذار متعهد به کلمات» میداند، شرایطی به دست میدهد که با استمداد از آن میتوان به تحول روزگار عسرتزده و گرفتارآمده در قهر فناوری مدرن امید داشت. رضا داوری زبان شعر را وجه ظهور وجود میداند که نقش عمدهی آن به سبب حال و احوال شاعرانه، احاطه بر دیگر شئون انسان و شرط اساسی هرگونه نسبت تأثیرگذار در این جهان است.
الناز تقیزاده؛ احمدعلی حیدری
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1393، ، صفحه 37-53
چکیده
مقاله درصدد آشکار کردن معنای عدم از منظر هیدگر است. هیدگر در مابعدالطبیعه چیست؟ پرسش از عدم را مرکز اصلی بحث خود قرار داده و درصدد پاسخگویی به آن برآمده است. از نظر هیدگر، درک معنای عدم به مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات نه از نظر شناختشناسی، بلکه در معنایی اگزیستانسیال و از رهگذر تجربۀ عدم از طریق حال بنیادین ترسآگاهی امکانپذیر ...
بیشتر
مقاله درصدد آشکار کردن معنای عدم از منظر هیدگر است. هیدگر در مابعدالطبیعه چیست؟ پرسش از عدم را مرکز اصلی بحث خود قرار داده و درصدد پاسخگویی به آن برآمده است. از نظر هیدگر، درک معنای عدم به مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات نه از نظر شناختشناسی، بلکه در معنایی اگزیستانسیال و از رهگذر تجربۀ عدم از طریق حال بنیادین ترسآگاهی امکانپذیر است. هیدگر با طرح تجربۀ عدم به مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات خواهان استعلا و آزادی دازاین است؛ از طریق رهایی از پریشانی در میان موجوداتی که دازاین را احاطه کرده و مانع آزادی بنیادین اویند. مقاله نشان میدهد که هیدگر چگونه، با پرسش معنادار از وجود یا عدم، افقی را به روی ما میگشاید که با نظر به آن میتوانیم با نگاهی نو به هستی خود، موجودات و به طور کلی زندگی بنگریم.
حسین رستمی جلیلیان؛ رضا سلیمان حشمت
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1392، ، صفحه 43-62
چکیده
در این مقاله میکوشیم تا تفسیر هیدگر از مفهوم «خودبنیادی» و «متافیزیک تجدد» در اثرش «مفهوم تجربة هگل» بر اساس یکی از مواجهههای او با اثر سترگ و تاریخساز هگل یعنی پدیدارشناسی روح بیان شود. بدین منظور، نقد هیدگر به هگل در پرسش از مطلق، مفهوم خودبنیادی، و حضور یا ظهور مجدد مطلق، غایت و فرجام فلسفة او به عنوان ...
بیشتر
در این مقاله میکوشیم تا تفسیر هیدگر از مفهوم «خودبنیادی» و «متافیزیک تجدد» در اثرش «مفهوم تجربة هگل» بر اساس یکی از مواجهههای او با اثر سترگ و تاریخساز هگل یعنی پدیدارشناسی روح بیان شود. بدین منظور، نقد هیدگر به هگل در پرسش از مطلق، مفهوم خودبنیادی، و حضور یا ظهور مجدد مطلق، غایت و فرجام فلسفة او به عنوان متافیزیک تجدد و نقش مفهوم تفاوت وجودشناختی در تفکر او را بررسی خواهیم کرد. درنهایت نتیجه خواهیم گرفت که از نظر هیدگر، فلسفة هگل فلسفهای موضوع (شناسایی) محور، خودبنیاد و بهمنزلة متافیزیک جدیدی است که غایت به نیستانگاری تکنولوژی دورة جدید میانجامد. از اینرو، هگل در فراروایت هیدگر از تاریخ متافیزیک غرب، نقشی محوری دارد و اوج غایت آن را باید بهمثابة تقدیر و سرنوشت نیستانگاری تکنولوژی دورة جدید ملاحظه کرد. اما در عین حال خواهیم دید، شباهت بین آنها در تأمل در معنای پایان فلسفه و پرسشِ بنیادین تفکر امری انکارناشدنی است