غرب شناسی بنیادی

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه تهران (پردیس فارابی)

چکیده

شکاکیت عبارت است از امکان این فرض که بیش‌تر گزاره‌هایی که آن‌ها را صادق می‌دانیم درواقع کاذب باشند. این فرض در تاریخ فلسفه از طریق استدلال‌هایی مانند استدلال رؤیای دکارت، استدلال شیطان شریر، و مغز در خمره مطرح شده است. دیویدسن در تعدادی از مقالاتش کوشیده است تا با طرح ایدة تفسیر ریشه‌ای نشان دهد که امکان مفاهمه و ارتباط زبانی، شکاکیت را منتفی می‌کند. به اعتقاد او، طبیعت زبان و باور که همراه و مستلزم یک‌دیگرند تضمین‌کنندة ارتباط میان باورهای گوینده، باورهای مفسر، و جهان خارج است و این ارتباط صدق عمدۀ باورهای ما را تأمین می‌کند. دیویدسن در گام نخست، توافق گوینده و مفسر بر صدق را اثبات می‌کند و در گام دوم از طریق استدلال‌های مفسر همه‌دان و تفسیر ریشه‌ای نشان می‌دهد توافق گوینده و مفسر مطابق با جهان خارج است. این مقاله استدلال نخست را ناتمام می‌داند، اما از استدلال دوم در مقابل اشکالات وارد شده به آن دفاع می‌کند.

کلیدواژه‌ها