بهنام جودی؛ مجید توسلی رکن آبادی؛ حسن آب نیکی؛ علی اشرف نظری
دوره 9، شماره 2 ، آبان 1397، ، صفحه 25-49
چکیده
در نیمهی نخست سدهی بیستم، سرخوردگیهایی بسیار به جهت فروپاشی ارزشهای مسیحی و همچنین ایده آل پیشرفت در اروپا بروز کرد که موجب بازاندیشی و جدال نظری دربارهی ماهیت و بنیانهای دوران جدید و نسبت آن با قرونوسطای مسیحی شد. این تلاشها قضیهای را در کانون بحثها قرار داد که با عنوان «دنیوی شدن» شناخته میشود. ازهمین رو، ...
بیشتر
در نیمهی نخست سدهی بیستم، سرخوردگیهایی بسیار به جهت فروپاشی ارزشهای مسیحی و همچنین ایده آل پیشرفت در اروپا بروز کرد که موجب بازاندیشی و جدال نظری دربارهی ماهیت و بنیانهای دوران جدید و نسبت آن با قرونوسطای مسیحی شد. این تلاشها قضیهای را در کانون بحثها قرار داد که با عنوان «دنیوی شدن» شناخته میشود. ازهمین رو، دربارهی نسبت دوران جدید با قرونوسطا دو مبنای «گسست و پیوست» مطرح گردیده است که ذیل قضیهی دنیوی شدن، نظریههای «دنیوی شدنِ آخرت اندیشی» و «دنیوی شدن از راه آخرت اندیشی» شکلگرفتهاند. کارل لُویت و هانس بلومِنبِرگ نمایندگان بارز این دو نظریهاند که جدال نظری ایشان در این خصوص واجد اهمیت بسیار است. در این مقاله تلاش شده است تا دیدگاههای متفاوت در خصوص فرایند «دنیوی شدن» در اروپا با تأکید بر مواضع کارل لویت و هانس بلومنبرگ، ارائه و زمینهی پژوهشهای آتی دربارهی اندیشهی ایشان را فراهم آورد.