این مقاله به بررسی مبانی هرمنوتیکی لئواشتراوس و تاثیر آن بر اندیشه سیاسی و قرائت وی از آثار افلاطون پرداخته است. باور وی به تعالیم سرّی و علنی فیلسوفان و ترس آنان از تعقیب و آزار راهی برای مطالعه معمولی آثار فیلسوفان نمیگذارد. و همة آنچه که بهنام فلسفه از آثار آنان گفته شده دروغ شرافتمندانهای است که فیلسوفان ناچار بودهاند ...
بیشتر
این مقاله به بررسی مبانی هرمنوتیکی لئواشتراوس و تاثیر آن بر اندیشه سیاسی و قرائت وی از آثار افلاطون پرداخته است. باور وی به تعالیم سرّی و علنی فیلسوفان و ترس آنان از تعقیب و آزار راهی برای مطالعه معمولی آثار فیلسوفان نمیگذارد. و همة آنچه که بهنام فلسفه از آثار آنان گفته شده دروغ شرافتمندانهای است که فیلسوفان ناچار بودهاند به مردم بگویند؛ آنان در پنهان خویش، باورهای دیگری داشتهاند که مصلحت نمیدیدند تا سرّ خویش را جز برای اصحاب، نمایان سازند. در حقیقت، اشتراوس خود دشمن فلسفه به معنایی است که در دانشگاهها تدریس میشود. در این مقاله بهطور جدی و با دلایل منطقی به نقد این دیدگاه پرداختهام. انگیزه اشتراوس در رویکرد به آثار افلاطون بحران در غرب بوده است اشتراوس در بحث از عدالت در جمهور افلاطون، دیدگاه تراسیماخوس را منطقی میداند و معتقد است: «عدالت چیزی نیست جز عمل به نفع و مصلحت اقویا». او دفاع سقراط در برابر این دیدگاه را ناقص دانسته، بر این باور است که سقراط نیز با تراسیماخوس همعقیده بوده است.
با آغاز نهضت ترجمه، آشنایی مسلمانان با آراء فلاسفه یونان شروع شد. میتوان گفت ارسطو بیش از هر فیلسوف دیگری مورد توجه قرار گرفت. اولین فلاسفه اسلامی مانند کندی و فارابی با میراث یونانی آشنا بودند و تأثیرپذیری آنان از ارسطو در شاخههای مختلفی همچون منطق، متافیزیک (فلسفه اولی)، طیبعیات و مباحث علمالنفس و اخلاق آشکار است؛ اما میبایست ...
بیشتر
با آغاز نهضت ترجمه، آشنایی مسلمانان با آراء فلاسفه یونان شروع شد. میتوان گفت ارسطو بیش از هر فیلسوف دیگری مورد توجه قرار گرفت. اولین فلاسفه اسلامی مانند کندی و فارابی با میراث یونانی آشنا بودند و تأثیرپذیری آنان از ارسطو در شاخههای مختلفی همچون منطق، متافیزیک (فلسفه اولی)، طیبعیات و مباحث علمالنفس و اخلاق آشکار است؛ اما میبایست توجه داشت که علم سیاست تنها موردی است که آشنایی مسلمانان با آثار ارسطو در آن، مشکوک و محل بحث است. این مسئله هرگونه سخنی در مورد تأثیرات ارسطو در سیر اندیشه سیاسی حکمای اسلامی را مشکل میکند و در هالهای از ابهام قرار میدهد. برخی محققین تأثیر میراث یونانی در دانش سیاست دوره اسلامی را منحصر به افلاطون و برخی فلاسفه پیش از او میدانند و اساساً منکر تأثیر ارسطو دراینزمینه بر اندیشه متفکران مسلمان میشوند. ازآنجاکه موضوع این نوشتار مستقیماً منوط به حل این مسئله است، ابتدا بحثی تاریخی را دراینباره سامان میدهیم و در ادامه با پذیرش تأثیر ارسطو بر اندیشمندان اسلامی، این تأثیر را تا زمان ابن رشد در مورد برخی از فلاسفه شاخص مسلمانان که تا حدودی و هرچند بسیار کم وارد مباحث سیاست شدهاند، مورد جستجو و تحقیق قرار خواهیم داد.