هادی صالحی؛ سروش آریا
چکیده
عرصۀ تعاملات سیاسی، عرصۀ کارگزاری انسانهاست و ابزار تعامل کارگزاران انسانی نهایتاً «زبان» است. نظریات مختلف در رشتههای متنوع علوم انسانی میتواند ما را در فهم زمینۀ شکلگیری این تعاملات زبانی یاری کند؛ اما هیچ تحلیل سیاسیای نمیتواند خود را صرفاً به این سطح پیرامونی محدود کند. تحلیلگران همواره با متونی مواجهاند و ...
بیشتر
عرصۀ تعاملات سیاسی، عرصۀ کارگزاری انسانهاست و ابزار تعامل کارگزاران انسانی نهایتاً «زبان» است. نظریات مختلف در رشتههای متنوع علوم انسانی میتواند ما را در فهم زمینۀ شکلگیری این تعاملات زبانی یاری کند؛ اما هیچ تحلیل سیاسیای نمیتواند خود را صرفاً به این سطح پیرامونی محدود کند. تحلیلگران همواره با متونی مواجهاند و تحلیل آنها نیز نیازمند نظم روششناختی است تا به فهم روشن از این تعاملات زبانی برسد. رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی واجد یک جعبهابزار روششناختی مجهز است که آشنایی با آن میتواند ما را در فهم تعاملات زبانی در عرصۀ سیاسی یاری کند. رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی همچنین درک کارکردی بسیار منظمی از عرصۀ گفتمان دارد و گفتمانها را بر این اساس خالقِ یک جهان و عرصۀ تعامل معرفی میکند. جهانی که واجد قواعدِ بازی و تعامل مشخص است و کارگزاران انسانی و نهادی در این جهانِ بازنمایی و معرفیشده در هر گفتمان، هریک واجد سهمی مشخص از قدرتاند. براساس بازنمایی از جهان است که سنخ خاصی از رابطۀ قدرت بین کارگزاران شکل میگیرد. کالبدشکافی گفتمانها براساس این کارکردها میتواند پژوهشگر علوم اجتماعی را قادر به فهم روشنتر از بازیهای زبانی و معانیای کند که هر دال یا واژه در این بازیها واجد آن است.
محمد جواد رنجکش؛ سعیده سادات گرامیان
چکیده
هدف پژوهش پیشرو شناسایی ابعاد مختلف سیاست خارجی ایران با روش تحلیل گفتمان است. برای این منظور دو دوره زمانی برجسته در تاریخ معاصر ایران، مورد توجه واقع شده است. سیاست خارجی محمد مصدق از سال 1320 تا 1332 و سیاست خارجی محمدرضا پهلوی از سال 1342 تا 1357. سوال اصلی این پژوهش بر این پایه است که،گفتمانهای محمد مصدق (1332 – 1330) و پهلوی دوم (1357-1342) ...
بیشتر
هدف پژوهش پیشرو شناسایی ابعاد مختلف سیاست خارجی ایران با روش تحلیل گفتمان است. برای این منظور دو دوره زمانی برجسته در تاریخ معاصر ایران، مورد توجه واقع شده است. سیاست خارجی محمد مصدق از سال 1320 تا 1332 و سیاست خارجی محمدرضا پهلوی از سال 1342 تا 1357. سوال اصلی این پژوهش بر این پایه است که،گفتمانهای محمد مصدق (1332 – 1330) و پهلوی دوم (1357-1342) در قبال غرب در سیاست خارجی ایران چه همانندیها و ناهمانندیهایی داشتهاند؟ فرضیه ]چنین است : به نظر میرسد گرهگاههای گفتمانی، در گفتمانهای رویکرد به غرب در هر یک از دورههای محمد مصدق (1332 – 1330) و پهلوی دوم (1357- 1342) با برساختن معناهای مورد نظر خود باعث طرد و به حاشیه راندن سایر گفتمانهای ممکن در سیاست خارجی ایران شدند. بر این اساس : الف) همانندی گفتمانهای مذکور به حاشیه راندن سایر گفتمانهاست. ب) ناهمانندی این گفتمانها در این است که : 1. در دروان نخست وزیری مصدق گفتمان ملیگرایی وی که در بستر آن رویکرد استقلالخواهی در برابر غرب به اجرا درآمد، مبنای سیاست خارجی او بود. 2. گفتمان جهانگرایی محمدرضا شاه که بر اساس سیاست شباهت با غرب، مبنای سیاست خارجی شاه را تشکیل داد.