اکرم نوریزاده؛ یوسف شاقول
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 121-139
چکیده
در این مقاله بر آنم تا نقد ساندل بر مقدمۀ اصل تفاوت راولز در توزیع داراییها را بررسی کنم. بر اساس این مقدمه، هیچ کسی مستحق و مالک حقیقی داشتههایش نیست و بنابراین داراییهای هر فرد باید داراییهای عمومی تلقی شود و همه در سودهای آن سهیم باشند و این مستلزم برداشتی جماعتگرایانه از «خود» به مثابۀ مالکی است که گستردهتر از مالک ...
بیشتر
در این مقاله بر آنم تا نقد ساندل بر مقدمۀ اصل تفاوت راولز در توزیع داراییها را بررسی کنم. بر اساس این مقدمه، هیچ کسی مستحق و مالک حقیقی داشتههایش نیست و بنابراین داراییهای هر فرد باید داراییهای عمومی تلقی شود و همه در سودهای آن سهیم باشند و این مستلزم برداشتی جماعتگرایانه از «خود» به مثابۀ مالکی است که گستردهتر از مالک فردی است و میتوان آن را «خود» جماعتی خواند. این تلقی از خود و مالکیت با فردگرایی و لیبرالیسم وظیفهگرایانۀ راولز در تعارض است. رابرت نوزیک اصل تفاوت راولز را بدین صورت نقد میکند که اصل تفاوت و بازتوزیع داراییها مستلزم گرفتن مالیات از ثروتمندان برای کمک به فقراست و این موجب بهرهبرداری از حاصل زحمت ثروتمندان و به بردگی گرفتن آنها میشود و با آزادی فردی لیبرالیسم در تعارض است. مؤلف این مقاله بر آن است که با تحلیل و ارزیابی این دو نقد ویژگیها و قابلیتهای اصل تفاوت در نظریۀ عدالت راولز را روشنتر کند.
محمد ابوالفتحی؛ مختار نوری
دوره 3، شماره 2 ، آبان 1391، ، صفحه 1-13
چکیده
جامعهگرایی از مهمترین جریانهای فکری منتقد لیبرالیسم سیاسی حاکم بر دورۀ مدرن در غرب است که تقریباً در اواخر قرن بیستم پا به عرصۀ تفکر سیاسی گذاشته است. جامعهگرایان در نقد لیبرالیسم سیاسی غرب گزارههای متعددی را مطرح کردهاند، که در این میان دو گزارۀ «فردگرایی» و ادعای «بیطرفی دولت در مسائل سیاسی و اجتماعی» ...
بیشتر
جامعهگرایی از مهمترین جریانهای فکری منتقد لیبرالیسم سیاسی حاکم بر دورۀ مدرن در غرب است که تقریباً در اواخر قرن بیستم پا به عرصۀ تفکر سیاسی گذاشته است. جامعهگرایان در نقد لیبرالیسم سیاسی غرب گزارههای متعددی را مطرح کردهاند، که در این میان دو گزارۀ «فردگرایی» و ادعای «بیطرفی دولت در مسائل سیاسی و اجتماعی» مطمح نظر نویسندگان پژوهش حاضر است. از اینرو در این مقاله تلاش میشود تا به گونهای مختصر دیدگاههای انتقادی متفکران جامعهگرا به لیبرالیسم و گزارههای اصلی آن، همچون فردگرایی و ادعای بیطرفی دولت در مسائل سیاسی و اجتماعی، بررسی شود. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که جامعهگرایان، بر خلاف فردگرایی لیبرال، فرد را محصور در نوعی ادراک اجتماعی میدانند و همچنین خواستار حدودی از مداخلۀ دولت در امور سیاسی و اجتماعیاند. به هر صورت جامعهگرایی را باید به صورت طیف بررسی کرد که کمترین رسالتی که بر دوش دارد نقد لیبرالیسم است.