ORIGINAL_ARTICLE
بدن، سوژه و تکنولوژی های خود: درس هایی از راه حل فوکویی برای جامعه امروز
یکی از پرسش­های مطرح در فلسفه­سیاسی متاخر نسبت قدرت، سوژه و بدن است؛ میشل فوکو از متفکرین برجسته­ای است که بدین مساله می پردازد. وی نه تنها تبار سوژه مدرن را می­کاود بلکه از تکنولوژی های خود، به عنوان مجموعه­ای از سازوکارهایی یاد می کند که از طریق آن خود بر بدن خویشتن اعمال قدرت می­کند. حال این پرسش طرح می گردد که در اندیشه فوکو چگونه تکنولوژی های خود، سوژه مدرن و بدنش را برمی­سازد؟ پیامد چنین وضعیتی چیست؟ و فوکو چه راحلی برای آن متصور است؟ به نظر می­رسد در اندیشه­ فوکو، سوژه و بدنش در فرآیند سازوکارهای نظارتی و تنبیهی سراسربین و درونی­شده شکل می­گیرد. شاید مهمترین پیامد چنین وضعیتی ازخودبیگانگی، اسارات و تکه پاره شدن سوژه و بدنش باشد. به نظر می­رسد؛ فوکو دو راه­حل متصل به هم برای رهایی سوژۀ از این وضعیت پیشنهاد می­کند: 1- مقاومت و امتناع دائمی؛ 2-پارهسیا (حقیقت­گویی). بدین معنا فوکو از یکسو ما را به مقاومت دائمی بر علیه مناسبات دانش/قدرت/حقیقت نه تنها در دنیای بیرون بلکه در درون خود فرا می­خواند (وجه سلبی راه­حل فوکویی)؛ ازسوی دیگر ما را به رک­گویی، خطرکردن و بازساختنِ خود بر مبنای خرده­روایت­های خلاقانه دعوت می­کند (وجه ایجابی راه­حل فوکویی).
https://occidentstudy.ihcs.ac.ir/article_2031_dc0bd14e9af3c1752f1fcc6a1a49864a.pdf
2015-10-23
1
21
فوکو
قدرت
بدن
سوژه
تکنولوژی خود
پارهسیا
مقاومت و امتناع دائمی
محمد علی
توانا
tavana_m@yazd.ac.ir
1
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه یزد
LEAD_AUTHOR
محمود
علی پور
alipoor.mahmoud@gmail.com
2
دانشجوی دکتری اندیشهسیاسی دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
آب نیکی، حسن (1388)، تحول مفهومی رابطه سوژه و سیاست در اندیشه سیاسی قرن بیستم، پژوهشنامه علوم سیاسی، سال4، شماره 3، 7-36.
1
ایمان، محمدتقی، نوشادی، محمودرضا، تحلیل محتوای کیفی، پژوهش، سال 3، شماره 2، 1390.
2
باردن، لورنس (1374) تحلیل محتوا، ترجمه یمنی، محمد و آشیانی، ملیحه ، تهران دانشگاه شهید بهشتی.
3
بروتون، داوید. لو (1392)، جامعه شناسی بدن، ترجمه: ناصر فکوهی، تهران: ثالث.
4
جنکینز، ریجارد(1391)، هویت اجتماعی، ترجمه تورج یاراحمدی، تهران، پردیس دانش.
5
حقیقت، صادق (1387). روش شناسی علوم سیاسی، ویراست دوم، قم: انتشارات دانشگاه مفید.
6
حقیقی، شاهرخ (1378)، گذار از مدرنیته، نیچه، فوکو، لیوتار، دریدا، تهران: آگه.
7
دیواین، فیونا، تحلیل کیفی، در دیوید مارش و جری استوکر، روش و نظریه در علوم سیاسی، ترجمه حاجی یوسفی، امیر محمد، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چ6، 1390.
8
سایونز، جان (1390)، فوکو و امر سیاسی، ترجمه: کاوه حسین زاده راد، تهران: رخداد نو.
9
فلزن، کریستوفر (1392)، فوکو و گفتگوی اجتماعی، ترجمه: اسفندیار غفاری نسب، تهران: بهمن برنا.
10
فوکو، میشل (1384)، نظم گفتار، ترجمه باقر پرهام، چاپ سوم، تهران: آگه.
11
فوکو، میشل (1387)، "نیچه، تبارشناسی، تاریخ"، در متن های برگزیده از مدرنیسم تا پست مدرنیسم، ویراستار فارسی عبدالکریم رشیدیان، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، چاپ ششم، تهران: نشر نی، صص 373-393.
12
فوکو، میشل (1388)، پیدایش کلینیک، دیرینه شماسی ادراک پزشکی، ترجمه یحیی امامی، چاپ دوم، تهران:نقش و نگار.
13
فوکو، میشل (a1392)، مراقبت و تنبیه: تولد زندان، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، چاپ یازدهم، تهران: نشر نی.
14
فوکو، میشل (b1390)، تئاتر فلسفه؛ گزیده ای از درس گفتارها، کوتاه نوشت ها و گفتگوها، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، چاپ دوم، تهران: نشر نی.
15
فوکو، میشل (c1390)، تاریخ جنون، ترجمه فاطمه ولیانی، چاپ نهم، تهران: هرمس.
16
فوکو، میشل(b1392)، اراده به دانستن، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، چاپ هشتم، تهران: نشر نی.
17
فوکو، میشل، (a1390)گفتمان و حقیقت: تبارشناسی حقیقت گویی و آزادی بیان در غرب، ترجمه علی فردوسی، تهران: دیباچه.
18
لوکس، استیون (1370)، قدرت، فر انسانی یا شر شیطانی، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
19
میلر، پیتر (1384)، سوژه، استیلا و قدرت، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، چاپ دوم، تهران: نشر نی.
20
هیکس، استویون (1391)، توضیح پست مدرنیسم، شک آوری و سوسیالیسم از روسو تا فوکو، ترجمه: خاطره ظهرابی و فرزانه احسانی، تهران: پژواک.
21
هیندس، باری(1390)، گفتارهای قدرت از هابز تا فوکو، ترجمه: مصطفی یونسی، تهران: پردیس دانش/شیرازه.
22
والزر، مایکل (1380)، در فوکو در بوته نقد، به کوشش دیوید کورنز، ترجمه پیام یزدانجو، تهران: مرکز.
23
یونگ، کارل گوستاو (1391)، خود ناشناخته، فرد در جامعه امروزی، ترجمه: مهدی قائنی، چاپ اول، تهران: جامی.
24
Burkitt, I, (1991), Social Selves: Theories of the Social Formation of personality, London, Sage.
25
Cooley, C.H (1964), Social Organization: A Study of the Larger Mind, New York, Schocken.
26
Dryzek, John S. and others (2006), The Oxford Handbook of Political science, Oxford University Press.
27
Foucault, Michel (1973), The Order of Things: An Archaeology of the Human Sciences:Vintage.
28
Foucault, Michel (1980), Power/Knowledge, ed. Colin Gordon, Brighton: Harvester.
29
Foucault, Michel (1982), The Subject and Power, Critical Inquiry, Vol. 8, No. 4 ,pp. 777-795, The University of Chicago Press.
30
Foucault, Michel (1988), Technologies of the Self.", edited by Luther H. Martin, Huck Gutman and Patrick H. Hutton, pp. 16-49. Univ. of Massachusets Press.
31
Mead, G.H (1962), Mind, Self and Society: From the Standpoint of a Social Behaviorist. Chicago: University of Chicago Prees.
32
Jeffries Stuart(2014), A critical theoretic Marxist dialectical analysis of the World Cup song, in: http://www.theguardian.com.
33
ORIGINAL_ARTICLE
امکان خوانشی «پسامدرن» از سنت فلسفی در عالم اسلام با تأکید بر «هستیشناسی بنیادین» هیدگر
مقاله با الهام از تلقی «پسامدرن» هیدگر در خصوص زمانمندی اکستاتیک انسان (افعال انسان همواره محفوف به مؤلفههایی از سنخ زمان است که مجال فراروی او را فراهم میآورند) شأن تاریخی وجود او را تبیین میکند. هیدگر مرگ اندیشی را موجب رهایی انسان از بیخودی فرد منتشر و اصالت عزم وی میداند. چنین شرایطی به تنهایی متعلق عزم دازاین را با عرضهی گزیدهای از امکانات بهدست نمیدهد. برآوردن چنین مقصودی مستلزم رجوع آدمی به گذشتهی تاریخی خود است که در آن شمار قابل ملاحظهای از امکانها عرضه میشوند. اندیشههای فلسفی و چهرههای شاخص آن نیز به میراث فرهنگی دازاین تعلق دارند. آدمی در رجوع به میراث گذشته، قهرمانان خود را تکرار میکند. «ایرانی» نیز میتواند به امکانات دازاین ایرانی در گذشتهی حکمی و فلسفیاش بنگرد. در نگاه اصیل به تاریخ، آنچه را دازاین به انجام رسانده یا نرسانده، (Wirklichkeit) مد نظر نیست بلکه امکانات (Möglichkeiten) منتخب دازاین، آنچه را که میتوانست برگزیند و نکرد و سرانجام آن دسته از امکاناتی را که هنوز برجاست، پیش چشم میآوریم. بزرگان اندیشهی میراث حکمی ما؛ ابنسینا، سهرودی، ملاصدرا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، ابن رشد و نظایر آنها بر حسب مقتضیات وجودی در زمانه و تاریخی ظاهر شدهاند که اینگ گذشتهی ما را ساخته است. با درک زمان و روزگار آنان میتوانیم به خوبی تفاوت بین روزگارِ سنت خودمان را با شرایطِ مدرن و پسامدرن درک کنیم. توجه و فهمی که با رجوع به امکاناتِ مکمون در آن شاید بتوان راهی به رهایی از مابعدالطبیعهی غربی و وجوه مختلف آن که هیدگر با عنوان محتاطانهی متفکری پسامدرن در شمار منادیان آن قرار دارد، باز کرد.
https://occidentstudy.ihcs.ac.ir/article_2032_ea35a906350909be748ded507857df61.pdf
2015-10-23
23
47
تاریخ
زمان
زمانمندی دازاین
حکمت و فلسفهی اسلامی
امکانهای تاریخی
احمد علی
حیدری
1
دانشیار گروه فلسفهی دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
AUTHOR
داوری اردکانی رضا، (1379) مقام فلسفه در دورهی تاریخ ایران اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
1
داوری اردکانی رضا، (1389) ما و تاریخ فلسفه اسلامی، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
2
داوری اردکانی رضا، (1383) فلسفهی تطبیقی چیست؟، نشر ساقی
3
هیدگر مارتین، (1386) هستی و زمان ترجمهی سیاوش جمادی، نشر ققنوس
4
حیدری، احمد علی (1385)، «جایگاه «دا» در «دازاین» کتاب «هستی و زمان» هیدگر»، مجلهی تخصصی گروه فلسفهی دانشگاه علامه طباطبایی، سال دوم، شمارهی چهارم
5
Gabriel, Markus (2014) in: Deutschlands junge Online-Zeitung, Kulturseite, S. 2
6
Heidegger Martin (1949), Brief über den Humanismus, Bern, Franke Verlag
7
Heidegger Martin (1986), Sein und Zeit, Tübingen: Max Niemeyer Verlg
8
Heidegger, Martin (1982) Ga 3: 1: Vom Wesen der menschlichen Freiheit. Einleitung in die Philosophie, hrsg. von Hartmut Tietjen,. Frankfurt
9
Heidegger, Martin (1990) Ga 26: Metaphysische Anfangsgründe der Logik im Ausgang von Leibniz (Sommersemester 1928), Hrsg.: K. Held, 1978, 2. Auflage, Klostermann, Frankfur
10
Heidegger, Martin (1995) Ga 60: Heidegger, Martin: Phänomenologie des religiösen Lebens, Gesamtausgabe Bd. 60,. Frankfurt am Main
11
Heidegger, Martin (2001) Ga 36: Sein und Wahrheit / 1. Die Grundfrage der Philosophie (Sommersemester 1933), 2. Vom Wesen der Wahrheit (Wintersemester 1933/34), Hrsg.: H. Tietjen, Frankfur
12
Heidegger, Martin (2004) Ga 3: Der Begriff der Zeit. Martin Heidegger Gesamtausgabe, III. Abteilung: Unveröffentlichte Abhandlungen, Vorträge, Gedichte, Band 64, Klostermann, Frankfur
13
Heidegger, Martin (2004) Ga 9: Wegmarken (1919-1961) Hrsg.: F.-W. von Herrmann 1976, 3. Auflage
14
Heidegger, Martin (2006) Ga 17: Einführung in die phänomenologische Forschung (Wintersemester 1923/24) Herausgegeben von Friedrich-Wilhelm v. Herrmann, Klostermann, Frankfur
15
Inwood Michael (o. D.): Heidegger, aus dem Englischen von David Bernfeld, Herderverlag, Freiburg, Basel, Wien
16
Luckner Andreas (2001): Martin Heidegger "Sein und Zeit", 2. Auflage UTB, Paderborn, München, Wien, Zurich
17
ORIGINAL_ARTICLE
نگاه انتقادی نیچه به جایگاه اخلاق در تمدن غرب
نیچه راهی را که بشر در مسیر اخلاق تاکنون پیموده است، نه همچون یک فرایند تکاملیِ مثبت و ارزنده، بلکه تاریخچهیدیرپاترین خطاهای انسان و مسبب سرنوشت هولناک و هراسانگیزاو می داند.از این رو به نقد شدیداخلاقکه به اصطلاح میراثی تاریخی و دستاوردی ارزشمند برای بشر تلقی میشد، می پردازد.از نظر او تمامی ابعاد زندگی بشر، حتی پرسش او از وجود،تحت تأثیر ارزشهاستو این ارزشها،کشمکشها و بحرانهاییرا برای انسان پدید آوردهاست.نیچه خود را ضد اخلاق مینامد و همهینظام های اخلاقی را مردود میشمارد.البتهاو در نقد اخلاق می خواهد بنیاد حقیقی اخلاق را بیابد، جایگاه و نحوهی عمل آن را شرح دهد و ساز و کارارزشگذاری انسانرا که او را به انجام افعال اخلاقی وادارمیکند، تشخیص دهد.در پس تمام اظهارات ویرانگرانه نیچه، طرحی جدید و ایده ای نو و در عین حال یکپارچه وجود دارد. او قصد ندارد نظامی همچون نظامهایی که آنها را به نقد کشیده و ویران نموده است، بنیان گذارد. مظهر این ایده ی نو، ابرانسان است. در این مقاله نگاه منفی نیچه را به منزلت اخلاق در تمدن غرب، در پرتو انتقاداتی که به اخلاق وارد می کند، بررسی می کنیم.
https://occidentstudy.ihcs.ac.ir/article_2033_6b7c727efce90905e0bd2d71b95ae3d6.pdf
2015-10-23
49
65
اخلاق
نیچه
نقد اخلاق
ارزش
فضیلت
حقایق اخلاقی
اراده
مریم
عرب
arabphilo@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره(
LEAD_AUTHOR
عبدالرزاق
حسامیفر
ahesamifar@yahoo.com
2
دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
AUTHOR
محمد حسن
حیدری
3
استادیارگروه فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
AUTHOR
احمدی، ثریا و مرادی، سعیده، (1390)، اگزیستانسیالیسم دین و اخلاق، تهران: علم.
1
استرن، ج. پ (1383)، نیچه، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران: طرح نو.
2
فلین، توماس (1390)، اگزیستانسیالیسم، ترجمه حسین کیانی، تهران: بصیرت.
3
فینک، اویکن (1385) زندآگاهی فلسفه نیچه، ترجمه منوچهر اسدی، تهران: نشر پرسش.
4
نیچه، فریدریش (1389)،اراده قدرت، ترجمه مجید شریف، تهران: جامی.
5
_________ (1391 الف)،انسانی، زیاده انسانی، ترجمه ابوتراب سهراب و محمد محقق نیشابوری، تهران: نشر مرکز.
6
_________ (1391 ب)، چنین گفت زرتشت، ترجمه داریوش آشوری، تهران: آگاه.
7
_________(1381)، غروب بتها، ترجمه داریوش آشوری، تهران: انتشارات آگه.
8
_________ (1373)،فراسوی نیک و بد، ترجمه داریوش آشوری، تهران: انتشارات خوارزمی.
9
10. واتیمو، جانی (1389)،فریدریش نیچه درآمدی بر زندگی و تفکر، ترجمه ناهید احمدیان، آبادان: پرسش.
10
Brobjer, Thomas H (2003), “Nietzsche’s Affirmative Morality: An Ethics of Virtue”, The Journal of Nietzsche Studies, Issue 26, pp. 64-78.
11
Cameron, Frank (1999),“Nietzsche’s Ethics of Character: A Study of Nietzsche’s Ethics and its Place in the History of Moral Thinking”by Thomas H. Brobjer, Journal of Nietzsche Studies, No. 17, Published by: Penn State University Press, pp. 73-77.
12
Guess, Raymond (1997)“Nietzsche and Morality”, European Journal of Philosophy, 5:1, pp. 1–20.
13
Larsen, Allen W. (1997) “Nietzsche on the Socratic morality as decadence”, The European Legacy: Toward New Paradigms, 2:2, 320-325.
14
Miner, Robert (2011) “Nietzsche's Fourfold Conception of the Self”, Inquiry: An Interdisciplinary Journal of Philosophy, Vol. 54, No. 4, pp. 337-360.
15
Morrison, Iain (2003) “Nietzsche’s genealogy of morality in the human, all too human series”, British Journal for the History of Philosophy, Vol. 11, No. 4, pp. 657-669.
16
Nietzsche, Friedrich Wilhelm (1982) “Twilight of the Idols”, In W. A. Kaufmann (ed.) The Portable Nietzsche, New York: Viking Press.
17
________(1998) On the Genealogy of Morality: A Polemic, trans. M. Clark and A. J. Swensen, Indianapolis: Hackett.
18
Schacht, R. (1983) Nietzsche, London: Routledge & Kegan Paul.
19
Tanesini, Alessandra (2012),“Nietzsche on the Diachronic Will and the Problem of Morality”, European Journal of Philosophy, Blackwell Publishing Ltd, (Online Version of Record published before inclusion in an issue) pp. 1-24.
20
ORIGINAL_ARTICLE
کثرت گرایی آیزایا برلین و تفاوت آن با نسبی گرایی
کثرت گرایی ارزشی مدّ نظر برلین، با تأکید بر توافق ناپذیری و تلفیق ناپذیری ارزش ها بر این نکته صحه می گذارد که هیچ گونه معیار و مقولات عام و مشترک وجود ندارد که به کمک آنها بتوان به اولویت بندی ارزش ها در یک نظام منسجم ودر نتیجه ارزشداوری خیرها و غایات پرداخت. از سویی به نظر می رسد نسبی گرایی با ردّ هرگونه عینیت در اخلاق و ارزشها و با تأکید بر عدم وجود معیارهای عام برای مفاهمه و داوری ارزشی، و ردّ مونیسم اخلاقی و تکیه بر تکثر، مرزهای مشترکی با کثرت گرایی پیدا می کند. برلین می کوشد تا میان کثرت گرایی ارزشی خویش با نسبی گرایی تفاوت قائل شود . درنیمه اول این مقاله پلورالیسم ارزشی برلین مطرح شده و در نیمه دوم نشان خواهیم داد که تلاش های برلین برای فاصله گرفتن از نسبی گرایی چندان قرین توفیق نیست.
https://occidentstudy.ihcs.ac.ir/article_2034_f3de8a06c6d13c8a0a3d3fb4c47131c0.pdf
2015-10-23
67
88
کثرت گرایی
نسبی گرایی
مونیسم ارزشی
توافق ناپذیری
و تلفیق ناپذیری ارزشی
محسن
فاضلی
mohsen_btr@yahoo.com
1
کارشناسی ارشد گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
غلامحسین
توکلی
tavacoly@yahoo.com
2
استادیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ایگناتیف، مایکل(1388) زندگی نامۀ آیزایا برلین، ترجمۀ عبداله کوثری، تهران، ماهی.
1
برلین، آیزایا،آ،(1385) سرشت تلخ بشر: جستارهایی در تاریخ اندیشه ها، ترجمه لیلا سازگار، تهران، ققنوس
2
برلین، آیزایا،ب،(1385) ریشه های رومانتیسم، ترجمۀ عبدالله کوثری، تهران، ماهی
3
برلین، آیزایا(1377) خط سیر فکری من، ترجمۀ محمدعلی حمید رفیعی، نامۀ فلسفه، شماره چهار،ص 179- 206
4
بشیریه، حسین(1376) لیبرالیسم ومحافظه کاری: تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، تهران، نی.
5
جلالی نائینی، محمدرضا؛ فرهنگ سانسکریت، جلد دوم، چاپ اول، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،1384
6
جهانبگلو، رامین(1387) درجستجوی آزادی: گفتگو با آیزایا برلین، ترجمۀ خجسته کیا، تهران، نی.
7
مالهال،استیون و سوئیفت، آدام؛ (1385) مقاله مکین تایراخلاق درپی فضیلت، در کتاب جامعه گرایان و نقد لیبرالیسم: گزیدۀ اندیشه های سندل، مکین تایر، تیلور و والزر، ترجمۀ محمود فتحعلی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم،
8
گری، جان (1379) فلسفۀ سیاسی آیزایا برلین، ترجمۀ خشایار دیهیمی، تهران، طرح نو.
9
توکلی، غلامحسین(1391) نسبی گرایی فرهنگی در اخلاق، پژوهش های اخلاقی سال سوم-شماره 9 و 10ص85 تا114
10
Berlin .I.(2002) liberty,ed. H. Hardy (Oxfod. Oxford uiversity press.)
11
Berlin. I.(1990) The Crooked Timber of Humanity, ed H. Hardy (London, John Murry)
12
Berlin Isaiah(1976):Vico & Herder: two studies in the history of ideas. London.( Chatto& windus press)
13
Berlin, Isaiah (1978) Concepts and categories: From Hope and Fear Set Free, philosophical essays, Princeton university press.
14
Berlin, Isaiah (1980) Against The Current: Essays in the history of ideas, New York, Viking Press.
15
Berlin, Isaiah (1990) the persuit of ideal, The Crooked Timber of Humanity: Chapters in the History of Ideas, Henry Hardy (ed.), London: John Murray; New York, 1991: Knopf; 2nd ed., Princeton: Princeton University Press, 2013
16
Crowder,George(2003) Pluralism, relativism and liberalism in Isaiah Berlin,Australasian political studies association confrence.
17
Crowder.G (2002) Liberalism and Value pluralism(London and New York,Contnuum.
18
Raz, Joseph (1999) Engaging Reason, Oxford
19
Raz, Joseph (1986) Morality of Freedom, Oxford, Clarendon Press,
20
Riley. J (2000) Crooked Limber and Liberal Culture,in Baghramian ed Pluralism (London. Routledge press)
21
Walzer, Michael (1986) “Introduction” to Isaiah Berlin’s Hedgehog and the fox, new York
22
ORIGINAL_ARTICLE
«بازگشت جاودان» به مثابۀ ژرفترین اندیشۀ چنین گفت زرتشت
نیچه چنین گفت زرتشت را بزرگترین کتاب خود و آموزۀ بازگشت جاودان را «ژرفترین اندیشۀ» این کتاب میداند. چرا این آموزه دارای چنین اهمیتی در فلسفۀ نیچه است؟ اگرچه میان طرح اولیۀ بازگشت جاودان در دانش شاد تا طرح جدی در زرتشت تفاوتهایی وجود دارد، اما چند مشخصه همواره باقیست. اول آنکه بازگشت جاودان سنجهای برای نیچه جهت بازارزشگذاری ارزشها و در مقابل روحیۀ کینهتوزی و آرمان زهد است. دوم اینکه اگرچه نیچه در خواست قدرت، گاهی تلاش میکند تفسیری جهانشناختی از آموزۀ بازگشت جاودان به دست دهد، اما اکثر مفسران بر پیامدهای عملی باور به چنین آموزهای انگشت گذاردهاند؛ هر چند در مورد چیستی این پیامدهای عملی میان ایشان اختلاف نظر وجود دارد. مشکلی که پیش میآید این است که اگر بازگشت جاودان مستلزم این است که به همه چیز از جمله امور نامطلوب نیز آری بگوییم و حتی براساس «عشق به سرنوشت»، عاشق رنج هم باشیم، چگونه آری گفتن به رنج، با آری گفتن به زندگی که نیچه از آن دم میزند سازگار است؟ پاسخ به این پرسش ابعاد جدیدی از اندیشۀ نیچه و آموزۀ بازگشت جاودان را بر ما میگشاید. این آموزه «آفرینندگی»، «گزینش»، «تصمیم»، و «کنشگری» را باعث میشود و در عین حال نیهیلیسم را به اوج خود میرساند و آن را تکمیل میکند که این نیز مطلوب دیگر نیچه است.
https://occidentstudy.ihcs.ac.ir/article_2035_8d99d489f86f3aa53784209621602c12.pdf
2015-10-23
89
113
نیچه
بازگشت جاودان
آرمان زهد
آریگویی به زندگی
عشق به سرنوشت
نیهیلیسم
روحالله
کریمی
roohollah.karimi@gmail.com
1
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
AUTHOR
انسل-پیرسون، کیث (1375). هیچ انگار تمام عیار: مقدمه­ای بر اندیشه سیاسی نیچه، ترجمه محسن حکیمی، تهران: انتشارات خجسته.
1
دلوز، ژیل (1390). نیچه و فلسفه، ترجمۀ عادل مشایخی، تهران: نشر نی.
2
محبوبی آرانی، حمیدرضا (1389). نیچه و آریگویی تراژیک به زندگی،(رساله دکتری)، تهران: دانشگاه تهران (دانشکده ادبیات و علوم انسانی)(این رساله توسط نشر مرکز در سال 1392و با همین عنوان به چاپ رسیده است).
3
نیچه، فردریش (1374). آنک انسان، ترجمه رؤیا منجم،تهران: انتشارات فکر روز.
4
نیچه، فردریش (1384). چنین گفت زرتشت، ترجمه داریوش آشوری، تهران: انتشارات آگاه.
5
نیچه، فردریش (1380). حکمت شادان، ترجمه سعید کامران& جمال آل احمد &حامد فولادوند، تهران: نشر جامی.
6
نیچه، فردریش (1381). تبارشناسی اخلاق، ترجمه داریوش آشوری، تهران: نشر آگه.
7
نیچه، فردریش (1379). فراسوی نیک و بد، ترجمه داریوش آشوری، تهران: انتشارات خوارزمی.
8
نیچه، فردریش (1377). اراده قدرت، ترجمه مجید شریف،تهران: انتشارات جامی.
9
نیچه، فردریش (1355). دجال، عبدالعلی دستغیب،تهران: نشر آگاه.
10
نیچه، فردریش (1380). سپیدهدمان، ترجمه علی عبداللهی، تهران: انتشارات جامی.
11
یاسپرس، کارل (1383). نیچه: درآمدی به فهم فلسفهورزی او، ترجمه سیاوش جمادی، تهران: انتشارات ققنوس.
12
Call, Lewis (1995). Nietzsche as Critic and Captive of Enlightenment. Irvine: University of Califonia.
13
Clark, Maudemarie (1998a). “Nietzsche” in Routledge Encyclopedia of Philosophy, ed. Edward Craig.
14
Heidegger, Martin (1991). Nietzsche. Edited by David Farrell Krell. San Francisco: Harper and Row.
15
Higgins, Kathleen Marie (1998). “Schopenhauer and Nietzsche: Temperament and Temporality”, in Willing and Nothingness: Schopenhauer as Nietzsche's Educator(ed. By Christopher Janaway), New York: Oxford University Press.
16
Hunt, Lester (1993). “The Eternal Recurrence and Nietzsche's Ethic of Virtue”, In International Studies in Philosophy, Vol. 25, Issue 2: 3-11
17
Joos, Ernest (1987). Poetic Truth and Transvaluation in Nietzsche's Zarathustra: A Hermeneutic Study. New York: Peter Lang.
18
Kaufmann, Walter (1974). Nietzsche: Philosopher, Psychologist, Antichrist. Princeton, NJ: Princeton University Press.
19
Lampert, Laurence (1993). Nietzsche and Modern Times. New Haven: Yale University Press.
20
Moles, Alistair (1990). Nietzsche's Philosophy of Nature and Cosmology. New York: Peter Lang.
21
Stambaugh, Joan (1972). Nietzsche's Thought of Eternal Return. Baltimore: Johns Hopkins University Press.
22
Nietzsche, Friedrich (1984). The Antichrist In The Portable Nietzsche. Edited and Translated by Walter Kaufmann. New York: Penguin Books.
23
Nietzsche, Friedrich (1974). The Gay Science. Translated by Walter Kaufmann. New York: Vintage Books.
24
Nietzsche, Friedrich (1969). On the Genealogy of Morals and Ecce Homo. Translated by Walter Kaufmann and R. J. Hollingdale. Edited by Walter Kaufmann. New York: Vintage Books.
25
Nietzsche, Friedrich (1989). Beyond Good and Evil. Translated by Walter Kaufmann. New York: Vintage Books.
26
Nietzsche, Friedrich (1968). The Will to Power. Translated by Walter Kaufmann and R. J. Hollingdale. Edited by Walter Kaufmann. New York: Vintage Books.
27
Nietzsche, Friedrich (1991). Daybreak: Thoughts on the Prejudices of Morality. Translated by R. J. Hollingdale. New York: Cambridge University Press.
28
Nietzsche, Friedrich (1988). Thus Spoke Zarathustra: A Book for All and None. Translated by Walter Kaufmann. New York: Penguin Books.
29
White, Richard (1990). “Nietzsche Contra Kant and the Problem of Autonomy”, In International Studies in Philosophy, Vol. 22 , Issue 2: 3-11
30
Wicks, Robert (1993). “The Eternal Recurrence: Nietzsche's Ideology of the Lion”, In Southern Journal of Philosophy ,Vol. 31, Issue 1: 97-118.
31
ORIGINAL_ARTICLE
پیامدهای تفسیر سابجکتیو هگل از اخلاق ارسطویی
در این مقاله، قرائت هگل از اخلاق ارسطویی ذیل دو مفهوم بنیادی «سعادت» و «فضیلت» و پیامدهایی که بر این قرائت مترتب است، بیان میشود. در تفسیر هگلی، این دو مفهوم نسبت به تلقی کلاسیک ارسطویی کارکردی اجتماعی تر و در عین حال تعینی سابجکتیو به خود میگیرند، تا از این طریق فرد و اجتماع در روندی دیالکتیکی در چهارچوبی فضیلت مند به خیری یگانه که همان آزادی است، دست یابند. اصالت و به یک معنا تقدم اندیشه سیاسی در نظام فلسفی هگل، نیازمند دستگاهی اخلاقی است که بتواند فراتر از طبیعت گرایی اخلاقی ارسطو عمل کرده، مناسبات و اقتضائات حیات بیرونی اجتماعی و سیاسی را تبیین کند. چنین است که در اندیشه هگل، سعادت و فضیلت اگرچه همچون نظام اخلاقی ارسطو واجد اهمیت بی بدیلی هستند، وظیفه ای فراتر از تعلیم و تربیت افراد مییابند. در این پژوهش نشان داده میشود که هگل با استخدام دو مفهوم بنیادی اخلاق ارسطویی، یعنی سعادت و فضیلت در چهارچوب کلی نظام فکری خود، زمینه را برای دگردیسی معنایی این مفاهیم فراهم میآورد.
https://occidentstudy.ihcs.ac.ir/article_2036_8b8b618f83aff194362a84b4b5d93fe2.pdf
2015-10-23
115
132
ارسطو
هگل
اخلاق نیکوماخوس
سعادت
فضیلت
سابجکتیو
سید مجید
کمالی
s.m.kamali@gmail.com
1
دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
محمد
مشکات
mohammad.meshkat@yahoo.com
2
دکترای فلسفه؛ دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
AUTHOR
یوسف
شاقول
y.shaghool.com
3
دکترای فلسفه؛ دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
AUTHOR
سعید
بینای مطلق
binayemotlagh@yahoo.fr
4
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ارسطو (1389): اخلاق نیکوماخوس، محمد حسن لطفی، تهران، طرح نو، چاپ سوم.
1
استیس، والتر ترنس(1381): فلسفه هگل، حمید عنایت، تهران، انتشارات علمیو فرهنگی، جلد دوم، چاپ ششم.
2
پلامناتز، جان(1386): شرح و نقدی بر فلسفه اجتماعی و سیاسی هگل، حسین بشیریه، تهران، نشر نی، چاپ چهارم.
3
لوکاچ، گئورگ(1382): هگل جوان؛ پژوهشی در رابطه دیالکتیک و اقتصاد، ترجمه محسن حکیمی، تهران، نشر مرکز، چاپ دوم.
4
هگل، گئورگ ویلهیم فریدریش(1390): پدیدارشناسی جان، ترجمه باقر پرهام، انشارات کند و کاو، چاپ نخست.
5
D. Goldstein, Joshua (2006). Hegel’s Idea of the good Life, Springer press.
6
Ferrarin, Alfredo(2004). Hegel and Aristotle, Cambridge University press.
7
Hegel, G. W. F. (1972). The Tübingen Essay of 1793, pp. 481–507 in Hegel’s Development: Towards the Sunlight (1770-1801), trans. H. S.Harris, Oxford: Oxford Clarendon Press.
8
Hegel, G. W. F. (1991). Elements of the Philosophy of Right, ed. Allen W. Wood; trans. H. B. Nisbet, Cambridge: Cambridge University Press.
9
Hegel, G. W. F.(1982). Hegel’s Lectures on the History of Philosophy, https://www.marxists.org/reference/archive/hegel/works/hp/hparistotle.htm#s3ba
10
Peperzak, Adrian T.(2001). Modern freedom; Hegel’s legal, moral, and political philosophy, Kluwer academic publishers.
11
W. Wood, Allen(1990). Hegel’s ethical Thought
12