پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیغرب شناسی بنیادی2383-05812220111023An Analytical Attitude to Concepts of ‘Progress’ and
‘Break Down’ in Kuhn’s Scientific Revolutionsنگاهی تحلیلی به مفاهیم پیشرفت و گسست
در انقلابهای علمی کوهن122517FAمحمدمهدی حاتمیدانشجوسیدمحسن عزیزیدانشجومهدی دهباشیاستادJournal Article20111115The final end of this paper is to analyze the concepts of “progress” and “break down” in scientific revolutions and show the existing paradoxes in kuhn’s works about them. We firstly show that some thinkers has assumed human progress, in philosophy of history, the logic of historical research and historiography. Later we show that Kuhn doubt about that and represents the history of science discrete.هدف نهایی این مقاله تحلیل مفاهیم پیشرفت و گسست در انقلابهای علمی و نشاندادن تناقض موجود در تحلیل تامس کوهن در این زمینه است. ما نخست نشان دادهایم که برخی از متفکران چه در زمینة فلسفة تاریخ، چه منطق پژوهش تاریخی، و چه در زمینة تاریخنگاری، پیشرفت بشری را فرض گرفتهاند. در قسمت بعدی با توضیح مؤلفههای اندیشة کوهن، آشکار ساختهایم که کوهن، در این پیشرفت مفروض، شک میکند و تاریخ علم بشری را بهصورتی گسسته طرح میکند. در قسمت دیگر وجه نافی و وجه حامی پیشرفت را در تحلیل کوهن تجزیه کردهایم و بالاخره درنهایت نشان دادهایم که کوهن در بخشی که پیشرفت را طرد میکند و تاریخ را گسسته میبیند دچار تناقض میشود و بار دیگر اندیشة پیشرفت را برای تاریخی که خود گسستهبودنش را نشان داده است فرض میگیرد.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیغرب شناسی بنیادی2383-05812220111023The Challenge between Tradition and Modernity in Arabian World on Abed Al Jabery’s Viewمعضل رابطة سنت و تجدد در جهان عرب
از منظر محمد عابد الجابرى2341518FAمحسن دریابیگیدانشجوJournal Article20111216In this paper, I will present philosophical attitudes in Arabian thinkers and different approaches about the relation between tradition and modernity and it’s criticisms on Abed Al Jabery’s view. On his view all of these attitudes suffers from methodological plagues.در این مقاله تفکر فلسفی در اندیشة عرب و گرایشهای مختلف متفکران عربی را بیان میکنم و بر اساس نگرش محمد عابد الجابری به بررسی گونههای برخورد متفکران عربی در قبال معضل نحوة ارتباط سنت و تجدد میپردازم و نقدهای وی بر این نگرشها را مطرح میکنم؛ در نظر جابری تمام سوگیریهایی که در مورد این موضوع بوده است گرفتار آفات روشی و نگرشی است.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیغرب شناسی بنیادی2383-05812220111023West and Westernization on Dr Davari’s Viewغرب و غربزدگی در اندیشة دکتر داوری؛
با تکیه بر ملاحظات اخذ و اقتباس مقولات غرب جدید4360519FAرضا دهقانیدانشجوJournal Article20110916One of the main topics in Dr Davari’s thought is the problem of west and westernization. For him, we can’t accept something from west but reject something another. He believes that westernization is inevitable but what does matter is that we must take seriously its foundations and basis. From this point of view, democracy, liberty and development are noteworthy. He criticizes western democracy not on the ideological basis but with the hope of appearance of spiritual thinking.یکی از مهمترین موضوعات اندیشة دکتر داوری غرب و غربزدگی و شرایط مواجهه و اخذ و اقتباس از غرب است. وی در نگاه کلیگرایانة خود غرب را دارای هویت میداند.<sup><sup>[i]</sup></sup> بهنظر ایشان در مواجهه با آن نمیتوان گزینشی عمل کرد و مثلاً چیزهایی را از آن اخذ کرد و چیزهای دیگری را طرد کرد.<sup><sup>[ii]</sup></sup> بهنظر داوری غرب یا غربیشدن تقدیر جمعی ماست،<sup><sup>[iii]</sup></sup> اما آنچه اهمیت دارد توجه به مبانی و اصول غرب در مواجهه با آن است. در مواجهه با این امر کلی بحث در دموکراسی، آزادی، و توسعه از اهمیت محوری برخوردار است. وی دموکراسی جدید غرب را نوعی دموکراسی مجازی<sup><sup>[iv]</sup></sup> و البته ناگزیر میداند که مبتنیبر حق طبیعی است و اساساً داوری ما را به توجه به مبادی این دموکراسی تذکر میدهد. داوری خود را منتقد دموکراسی غربی دانسته است، اما نقد خود را نه مبتنیبر مبانی ایدئولوژیک خاص بلکه ناظر به امید و امیدواری به ظهور تفکر معنوی تلقی میکند. اما آزادی نیز بهنظر وی نه بیقید و شرط، بلکه حقیقت و بهتعبیری عبودیت است.<sup><sup>[v]</sup></sup> داوری تعبیر و قرائت فاشیستی از نظریهاش در باب آزادی را ناشی از خلط مراتب سیاست و فلسفه میداند. در باب توسعه، وی توسعه را رشد و پیشرفت علم و برقراری نظام روابط و مناسبات خاصی میداند<sup><sup>[vi]</sup></sup> و این نظم، نظم جهانی و واحد است و لذا همگی درنهایت به یک مقصد میرسیم که همان جهان وهمی تکنیکی است. این مقاله را داوری بررسی کرده است و نظرات ایشان عیناً و بهترتیب ذکرشده توسط ایشان در پینوشت آورده شده است، لذا همة پینوشتها از ایشان است.
<br clear="all" /> پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیغرب شناسی بنیادی2383-05812220111023Bergson’s Creative Evolution and
Philosophy of Organismتطور خلاق برگسون و فلسفة ارگانیسم6191520FAمهدی سلطانی گازاردانشجوJournal Article20111008برگسون، فیلسوف حیات فرانسوی و از پیشگامان فلسفة پویشی، با نقد دیدگاههای رایج زمان خود، بهویژه نظریة تکامل انواع داروین و نظریة لامارک، تبیینی جالب توجه از چگونگی شکلگیری حیات در موجودات زنده ارائه داده است. دیدگاه وی، موسوم به تطور خلاق، منشأ واحدی برای انواع گوناگون جانداران قائل است که خود آن را «خیزخاست حیات» مینامد. سپس حیات با نیروی خلاق خود و در کشمکش با ماده در شاخههای مختلف متباعد شده تا به انواع امروزی رسیده است. برگسون زندگی اجتماعی را یک شاخصة مهم میداند و بر همین اساس کاملترین موجودات از نظر او انسان (در شاخة مهرهداران) و زنبور عسل (در شاخة نازکبالان) هستند که البته انسان بهدلیل برخورداری از قوة هوش برتر است. راز برتری هوش بر غریزه، خلاقیت، خودکفایی، و رهایی از قانون حتمیت است.
این مقاله با ذکر مقدمات نظریة تطور خلاق برگسون و بررسی دیدگاه وی دربارة چگونگی تطور حیات، در تلاش است تبیینی روشن از این دیدگاه ارائه دهد و از آنروی بدان اهمیت میدهد که یکی از سرچشمههای فکری مکتب «فلسفة پویشی» بهشمار میرود.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیغرب شناسی بنیادی2383-05812220111023Gilson's Interdisciplinary Approach
to History of Philosophyژیلسون و رویکرد میانرشتهای به تاریخ فلسفه93108521FAمالک شجاعی جشوقانیدانشجوسید حمید طالب زادهدانشیارJournal Article20111025Historiography of philosophy is intermediate between philosophy and History and Historians of philosophy are inevitably to apply Interdisciplinary approach. Étienne Gilson, contemporary French Neo Thomistic philosopher share substantially contribution in the expansion and development of the Historiography of religious philosophy, especially Christian philosophy. In addition Gilson's philosophical Writings like as Foroughi, Will Durant, Russell and Copleston's Histories of philosophy are the sources of Iranian Occident study and Has Shaped their understanding of Western philosophies. In His various writing Projects methodological Principles of Historiography of philosophy and apply Interdisciplinary Approach to Historiography of philosophy (By keep together philosophy, religion and History Simultaneously). Although claims a version of Objectivity in Reconstruction of History of philosophy, However as Will indicate, Gilson couldn't transit from Thomistic and Eurocentric (Hegelian) assumptions of Historiography.«تاریخنگاری فلسفه» مطالعاتی است مابین فلسفه و تاریخ. مورخان فلسفه ناگزیر از اتخاذ رویکردی میانرشتهای هستند؛ اتین ژیلسون، فیلسوف و مورخ نوتومیست معاصر، سهم چشمگیری در بسط و تعمیق تاریخنگاری فلسفة دینی بهویژه فلسفة مسیحی داشته است. مهمترین اثر او در این باب <em>تاریخ فلسفة مسیحی در قرون وسطی</em> است. اهمیت ژیلسون بهویژه از آن جهت است که آثار او از منابع مهم غربشناسی فلسفی ایرانیان در کنار تاریخ فلسفههایی چون ویل دورانت، فروغی (<em>سیر حکمت</em>)، راسل و کاپلستون بوده است و شاکلة فهم ایرانیان از فلسفههای غربی را شکل داده است. وی در آثار متفاوت خود به مباحثی پیرامون مبانی روششناختیِ روایت تاریخی از فلسفه پرداخته و کوشیده است تا با رویکرد فلسفی به تاریخ فلسفه و درنظرداشتن همزمان سه مؤلفة محوریِ فلسفه، دین، و تاریخ پیشگام نوعی مطالعات میانرشتهای باشد. ژیلسون گرچه مدعی عینیت و بیطرفی در بازسازی تاریخ فلسفه است، اما چنانکه نشان خواهیم داد نتوانسته است در تاریخنگاری فلسفه، ذهن خود را از بند مفروضات تومیستی (فلسفة توماس آکوئیناس) و مفروضات تاریخنگاری اروپامحور، که اوج آن فلسفة هگل است، رها کند.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیغرب شناسی بنیادی2383-05812220111023Logical Positivism and Empiricism on Friedman’s Viewپوزیتیویسم منطقی و تجربهگرایی از دید فریدمن109131522FAحسن فتحیدانشیارسکینه غریبیدانشجوJournal Article20111203Logical positivism was one of the most important school of thought in 20’century. It rooted in traditional empiricism but in recent years some researchers doubt about that and show that there is far distance between them.
Here we introduce one of the new interpretations about logical positivism i.e. Friedman’s version. On his view, instead of empirical reading of science, it accepts the necessity of non-empirical a priori principles. He believes that some logical positivists have their own way to assert the principles of logical positivism that is far distinct from traditional empiricism.پوزیتیویسم منطقی یکی از مکاتب فکری تأثیرگذار در اندیشههای مغربزمین در قرن بیستم بوده است و عقیده بر این است که ریشه در تجربهگرایی سنتی دارد، اما در سالهای اخیر دربارة آرای پوزیتیویستها آثاری منتشر شده که حاکی از این واقعیت است که پوزیتیویسم منطقی با تجربهگرایی سنتی بسی متفاوت است.
تحقیق حاضر به معرفی و بررسی یکی از تفاسیر جدید دربارة پوزیتیویسم منطقی میپردازد. کتاب <em>بازنگری در پوزیتیویسم منطقی</em> اثر مایکل فریدمن، اثری است که نویسنده در آن به معرفی و ارائة تفسیر جدیدی از پوزیتیویسم منطقی میپردازد.
پوزیتیویسم منطقی طبق نظر فریدمن، بهجای قبول قرائتی تجربی از علم، ضرورت اصول پیشینی غیر تجربی را میپذیرد و آنها را «اصول نسبیشدة پیشینی» مینامد. او معتقد است برخی از پوزیتیویستهای منطقی شیوة خاص خود را برای بیان اصول و مبانی خود داشتهاند که بسی متفاوت با تجربهگرایی سنتی بوده است.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیغرب شناسی بنیادی2383-05812220111023The Criticism of Philosophical Discourse of Modernity:
Subject, Truth and Power in Michel Foucault’s Thoughtنقد گفتمان فلسفی مدرنیته: سوژه، حقیقت، و قدرت
در اندیشة میشل فوکو127179523FAذکریا قادریدانشجوJournal Article20110830Abstract: the basis of dualism in western philosophy, that flourished in modernity, was built upon the opposition between reason/intuition, heaven/earth, spirit/body, pleasure/morality. Foucault extends the criticism of this dualism to its final station in favor of intuition/earth. This paper will consider Foucault’s thought, his separation from philosophical/political discourse of modernity. Modernity started with humanism, but Foucault regarded the transition to modernity not as a transition to freedom and liberty, but as a transition from an observable domination to an unobservable one and takes all truth claims and general principles special formulation of hegemonic relations and power technologies.بنیاد دوئالیسم فلسفة غرب، که در مدرنیته به تجلی نهایی خویش رسید مبتنیبر تضاد عقل/ غریزه، آسمان/ زمین، روح/ تن، و لذت/ اخلاق بود. فوکو نقد این دوئالیسم را که با نیچه، هایدگر، مارکس، و فروید آغاز شده بود به سرمنزل نهایی خویش، به نفع غریزه/ زمین، رساند. این مقاله به بررسی اندیشههای میشل فوکو، گسست وی از گفتمان فلسفی/ سیاسی مدرنیته، و تداومهای وی بر آنها میپردازد. مدرنیته با اومانیسم، ادعای نفی هرگونه سلطه (چه متافیزیکی و چه سیاسی)، زایش یافته است و با فلسفة اصحاب روشنگری فرانسه، فلسفة تجربیاندیشی انگلیسی، و فلسفة ایدئالیسم آلمان، ادعای حاکمیت عقل، خود را بهطور کامل نمایان ساخت. مدرنیته با نقد و نفی سلطة اصول کلی متافیزیکی/ دینی و سیاسی/ نظامی بر زیست غریزی فرد، مدعی دورة جدیدی در تاریخ آزادی بشر با حاکمیت عقل/ سوژه بود، اما مدرنیته خود اصول کلی دیگری مانند ناسیونالیسم، حق حاکمیت، کمونیسم، ماتریالیسم تاریخی، اصول اخلاقی، انسانگرایی، ابرمرد، علم، و دانش انسانی را بر ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد حاکم کرد. فوکو در دفاع از رهایی ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد، در تداوم مدرنیته و آرمانهای آن باقی میماند، اما با نقد اصول کلی مدرنیته مانند حاکمیت سوژه/ عقل، اخلاق کلی، و علم گسسته از مدرنیته تعریف میشود. فوکو گذار به مدرنیته را نه گذار از ظلمت و سلطه به آزادی و رهایی بلکه گذار از یک دورة سلطة مرئی، به سلطة نامرئیتر میداند و هرگونه حقیقت و اصول کلی (عقل، علم، ماتریالیسم تاریخی، انسانگرایی، و ...) را صورتبندی خاصی از روابط سلطه و تکنولوژی قدرت میدانست.