ایمان فخر؛ حسن بلخاری قهی؛ آذین موحد
چکیده
موسیقی در قرون وسطی در زمرهی علوم عددی بود، اما با ظهور انسانگرایی در دوران رُنسانس به علوم بیانی پیوست. این دگرگونی تغییری بنیادی در حوزهی معرفتشناسی موسیقی را نشان میدهد و مطالعه پیرامون آن ابعاد گوناگونی از اندیشهی انسان غربی را هویدا میکند. مطالعهی تاریخی-تحلیلی حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که چه تغییری در ...
بیشتر
موسیقی در قرون وسطی در زمرهی علوم عددی بود، اما با ظهور انسانگرایی در دوران رُنسانس به علوم بیانی پیوست. این دگرگونی تغییری بنیادی در حوزهی معرفتشناسی موسیقی را نشان میدهد و مطالعه پیرامون آن ابعاد گوناگونی از اندیشهی انسان غربی را هویدا میکند. مطالعهی تاریخی-تحلیلی حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که چه تغییری در بنیادِ معرفتشناختی موسیقی از قرون وسطی تا رنسانس در غرب رخ داده است. بررسی رَوند تحولات فکری طی قرون وسطی نشان داد که چگونه علم موسیقی از حیث موضوع جایگاه والایش را میان علوم عددی از دست داد و به حیطهی علوم میانی رفت. اما انسان رنسانس این جایگاه را نیز برنتابید و موضوع موسیقی نظری را به علم تجربیِ آکوستیک مرتبط دانست. در این برهه موسیقی عملی و آهنگسازی نیز به یاران متجانسشان در میان علوم بیانی گِرویدند. این امر باعث شد تا موسیقی بنیانهای نظری مورد نیازش را بهویژه در ساحت آفرینش از علوم بیانی اخذ کند و به سیاق آنها درآید. بدینترتیب موسیقی پایگاه معرفتیاش را میان امور تغییرناپذیر از دست داد و به حیطهی تغییرپذیرها رفت. حیطهای که جولانگاه اندیشه و عقاید و قلمرو سوبژگی انسان رنسانس بود.