نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
دانشیار گروه فلسفهی دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
چکیده
مقاله با الهام از تلقی «پسامدرن» هیدگر در خصوص زمانمندی اکستاتیک انسان (افعال انسان همواره محفوف به مؤلفههایی از سنخ زمان است که مجال فراروی او را فراهم میآورند) شأن تاریخی وجود او را تبیین میکند. هیدگر مرگ اندیشی را موجب رهایی انسان از بیخودی فرد منتشر و اصالت عزم وی میداند. چنین شرایطی به تنهایی متعلق عزم دازاین را با عرضهی گزیدهای از امکانات بهدست نمیدهد. برآوردن چنین مقصودی مستلزم رجوع آدمی به گذشتهی تاریخی خود است که در آن شمار قابل ملاحظهای از امکانها عرضه میشوند. اندیشههای فلسفی و چهرههای شاخص آن نیز به میراث فرهنگی دازاین تعلق دارند. آدمی در رجوع به میراث گذشته، قهرمانان خود را تکرار میکند.
«ایرانی» نیز میتواند به امکانات دازاین ایرانی در گذشتهی حکمی و فلسفیاش بنگرد. در نگاه اصیل به تاریخ، آنچه را دازاین به انجام رسانده یا نرسانده، (Wirklichkeit) مد نظر نیست بلکه امکانات (Möglichkeiten) منتخب دازاین، آنچه را که میتوانست برگزیند و نکرد و سرانجام آن دسته از امکاناتی را که هنوز برجاست، پیش چشم میآوریم.
بزرگان اندیشهی میراث حکمی ما؛ ابنسینا، سهرودی، ملاصدرا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، ابن رشد و نظایر آنها بر حسب مقتضیات وجودی در زمانه و تاریخی ظاهر شدهاند که اینگ گذشتهی ما را ساخته است. با درک زمان و روزگار آنان میتوانیم به خوبی تفاوت بین روزگارِ سنت خودمان را با شرایطِ مدرن و پسامدرن درک کنیم. توجه و فهمی که با رجوع به امکاناتِ مکمون در آن شاید بتوان راهی به رهایی از مابعدالطبیعهی غربی و وجوه مختلف آن که هیدگر با عنوان محتاطانهی متفکری پسامدرن در شمار منادیان آن قرار دارد، باز کرد.
کلیدواژهها