حمیدرضا حاجی قاسم؛ مسعود سلامی
دوره 9، شماره 2 ، آبان 1397، ، صفحه 51-70
چکیده
دوران روشنگری از حیث مسائل سیاسی دوران پرتنشی است. در عرصۀ نظر شاهد تحولات بنیادین و در تعامل با آن در عرصههای اجتماعی با موضعگیریهای سیاسی رادیکال و محافطهکار مواجه هستیم. اخیراً تحقیقات، روشنگری و متفکرانش را ازحیث سیاسی از این دو منظر مورد بررسی قرار میدهد، نگرشی که از تفکرات مارگارت سی. جیکوب آغاز و با نوشتههای ...
بیشتر
دوران روشنگری از حیث مسائل سیاسی دوران پرتنشی است. در عرصۀ نظر شاهد تحولات بنیادین و در تعامل با آن در عرصههای اجتماعی با موضعگیریهای سیاسی رادیکال و محافطهکار مواجه هستیم. اخیراً تحقیقات، روشنگری و متفکرانش را ازحیث سیاسی از این دو منظر مورد بررسی قرار میدهد، نگرشی که از تفکرات مارگارت سی. جیکوب آغاز و با نوشتههای جاناتان ایزرایل در مرکز توجه قرار میگیرد. شیلر در اثری که پس از انقلاب فرانسه به رشتۀ تحریر در میآورد، دراثر فلسفی خود در باب تربیت زیباییشناختی انسان در رشتهای از نامهها، به وضوح موضعگیری سیاسی دارد. آنگونه که میتوان از گفتههای لوکاچ برداشت کرد، این نامهها حکایت از نظرات محافظهکارانه شیلر دارند. آیا واقعاً با شیلری مواجه هستیم که پس از انقلاب فرانسه خواستار حفظ شرایط موجود است؟ این تحقیق نشان خواهد داد که تعبیر لوکاچ از نامههای تربیت زیباییشناختی جای تأمل دارد و اندیشههای شیلر را میتوان به موضعگیری سیاسی رادیکال نسبت داد.
ایمان فخر؛ حسن بلخاری قهی؛ آذین موحد
چکیده
موسیقی در قرون وسطی در زمرهی علوم عددی بود، اما با ظهور انسانگرایی در دوران رُنسانس به علوم بیانی پیوست. این دگرگونی تغییری بنیادی در حوزهی معرفتشناسی موسیقی را نشان میدهد و مطالعه پیرامون آن ابعاد گوناگونی از اندیشهی انسان غربی را هویدا میکند. مطالعهی تاریخی-تحلیلی حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که چه تغییری در ...
بیشتر
موسیقی در قرون وسطی در زمرهی علوم عددی بود، اما با ظهور انسانگرایی در دوران رُنسانس به علوم بیانی پیوست. این دگرگونی تغییری بنیادی در حوزهی معرفتشناسی موسیقی را نشان میدهد و مطالعه پیرامون آن ابعاد گوناگونی از اندیشهی انسان غربی را هویدا میکند. مطالعهی تاریخی-تحلیلی حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که چه تغییری در بنیادِ معرفتشناختی موسیقی از قرون وسطی تا رنسانس در غرب رخ داده است. بررسی رَوند تحولات فکری طی قرون وسطی نشان داد که چگونه علم موسیقی از حیث موضوع جایگاه والایش را میان علوم عددی از دست داد و به حیطهی علوم میانی رفت. اما انسان رنسانس این جایگاه را نیز برنتابید و موضوع موسیقی نظری را به علم تجربیِ آکوستیک مرتبط دانست. در این برهه موسیقی عملی و آهنگسازی نیز به یاران متجانسشان در میان علوم بیانی گِرویدند. این امر باعث شد تا موسیقی بنیانهای نظری مورد نیازش را بهویژه در ساحت آفرینش از علوم بیانی اخذ کند و به سیاق آنها درآید. بدینترتیب موسیقی پایگاه معرفتیاش را میان امور تغییرناپذیر از دست داد و به حیطهی تغییرپذیرها رفت. حیطهای که جولانگاه اندیشه و عقاید و قلمرو سوبژگی انسان رنسانس بود.
اکبر غفوری؛ محمد عابدی؛ محمد تقی شابلاغی
چکیده
دولت به عنوان یکی از مهمترین دغدغههای فیلسوفان سیاسی در طول تاریخ بوده است. بررسی مقایسهای رویکرد مکتب متعالیه (صدرایی) و مکتب فایدهگرایی نسبت به مقوله دولت، هدف اصلی این مقاله است. این پژوهش بر آن است تا تفاوتها و تشابهات دو مکتب متعالیه (صدرایی) و مکتب فایدهگرایی را نسبت به جنبههای مختلف دولت از جمله ضرورت، منشأ، ماهیت و ...
بیشتر
دولت به عنوان یکی از مهمترین دغدغههای فیلسوفان سیاسی در طول تاریخ بوده است. بررسی مقایسهای رویکرد مکتب متعالیه (صدرایی) و مکتب فایدهگرایی نسبت به مقوله دولت، هدف اصلی این مقاله است. این پژوهش بر آن است تا تفاوتها و تشابهات دو مکتب متعالیه (صدرایی) و مکتب فایدهگرایی را نسبت به جنبههای مختلف دولت از جمله ضرورت، منشأ، ماهیت و غایت دولت مورد بررسی و مقایسه قرار دهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هر یک از این دو مکتب، رویکرد متفاوتی نسبت به مقوله دولت دارند. مکتب متعالیه از نگاه اخلاقگرایانه و دینی به دولت مینگرد یعنی هدف از ایجاد دولت را خیر اعلا، دستیابی به ارزشهای الهی و رستگاری آن جهانی انسان می داند. در حالیکه مکتب فایدهگرایی، دولت را از منظر مادیگرایانه و منفعتطلبانه مورد توجه قرار می دهد. با وجوداین، در رویکرد این دو مکتب نسبت به دولت، تشابهاتی دیده میشود، برای مثال هر دو مکتب دولت را ضرورت اجتنابناپذیر میدانند؛ یا رویکرد مثبتی نسبت به حکومت اکثریت، چنانچه به استبداد کشیده شود، وجود ندارد. این ملاحظات بیانگر آن است که این تحقیق از نوع توصیفی ـ تحلیلی با رویکردی اسنادی – تاریخی است که بر اساس رهیافت مقایسهای انجام شده و روش گردآوری دادهها کتابخانهای است
سید علی سراج
چکیده
به دنبال مبنا قرارگرفتن جریان مدرنیته و پارادایم پوزیتویسم در سطح زندگی بشری، بحرانهای اخلاقی در ابعاد مختلف، در دنیای غرب شکل گرفت. ازاینرو پایههای فکری ـ اندیشهای آن بهشدت از سوی مکاتب رقیب، نقد شد. برهمینمبنا سردمداران نظام سرمایهداری برای تحکیم پایههای معرفتی خود، با عنصری دیگر به نام عرفان در تثبیت نوع نگرش خود ...
بیشتر
به دنبال مبنا قرارگرفتن جریان مدرنیته و پارادایم پوزیتویسم در سطح زندگی بشری، بحرانهای اخلاقی در ابعاد مختلف، در دنیای غرب شکل گرفت. ازاینرو پایههای فکری ـ اندیشهای آن بهشدت از سوی مکاتب رقیب، نقد شد. برهمینمبنا سردمداران نظام سرمایهداری برای تحکیم پایههای معرفتی خود، با عنصری دیگر به نام عرفان در تثبیت نوع نگرش خود میکوشد که در ظاهر به دنبال دستیابی به آرامش ـ روحی روانی افراد است. داستان راز اثر راندا برن ازجمله آثار در این درونمایه است که در سالهای اخیر بسیار موردتوجه قرارگرفته است و طرفداران زیادی پیداکرده است. این اثر در روش و رویکرد خود بهنوعی سلوک عرفانی معتقد است که انسان با محوریت قراردادن تفکر و پشتکار، امید و آرزو، توجه به شعورمندی موجودات و عشق و خودشناسی، میتواند به همۀ آرزوها و خواستههای مادی خود دست یابد. در پژوهش حاضر با نگرش انتقادی به تطبیق درونمایههای این اثر با آثار عرفانی و تعلیمی فارسی پرداختهشده است. اجمالاً یافتههای تحقیق نشان میدهد اگرچه در ظاهر اثر، نوعی وجه مشترک با آثار عرفانی ادب فارسی مشاهده میشود، هدف و درونمایۀ اصلی اثر، به دلیل توجه صرف به مسائل مادی و خواستههای نفسانی انسان، در راستای اهداف نظام سرمایهداری بهعنوان محور اصلی مدرنیته است.
رحیم حاجی آقا؛ محبوبه پاک نیا
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 57-76
چکیده
احیای نقش دین در جوامع مدرن و بذل توجه کسانی مانند هابرماس به این پدیده، دوگانهانگاریهای مبتنی بر سنت-مدرنیته، عمومی-خصوصی، سکیولار-دینی را از طریق مفصلبندیهای جدیدی به چالش کشیده است؛ تا جاییکه اکنون برقراری پیوند وثیق بین تجدد با عرفیشدن، امری کاملا دور از انتظار بهشمار میرود. این مقاله نیز با در کانون نشانیدن دگردیسی ...
بیشتر
احیای نقش دین در جوامع مدرن و بذل توجه کسانی مانند هابرماس به این پدیده، دوگانهانگاریهای مبتنی بر سنت-مدرنیته، عمومی-خصوصی، سکیولار-دینی را از طریق مفصلبندیهای جدیدی به چالش کشیده است؛ تا جاییکه اکنون برقراری پیوند وثیق بین تجدد با عرفیشدن، امری کاملا دور از انتظار بهشمار میرود. این مقاله نیز با در کانون نشانیدن دگردیسی آرای هابرماس در ارتباط با حوزهی عمومی و جایگاه دین در آن، استدلال میکند که نگاه هابرماس به دین، از منظر نقدی فلسفی به نگاه مثبت سیاسی-جامعهشناختی تغییر و هابرماس با درک واقعیتهای جهان معاصر مفهوم پسا-سکیولاریسم را در جایگاه تجدید نظری در چشماندازهای سکیولار و نیز بهادادن به نقش دین در حوزهی عمومی مطرح مینماید. این امر نیز بهنوبهی خود از نگاه هابرماس به پذیرش همزیستی منجر و تکثر در حیات سیاسی را ارتقا میبخشد.
بیان کریمی
چکیده
هدف این پژوهش تطبیق و تحلیل آرای هانا آرنت و جودیت باتلر پیرامون شکلگیری شرایط امر سیاسی است. دغدغة محوری این دو تألیف نظریهای نظاممند و رسمی دربارة امر سیاسی نیست، بلکه بررسی امکان و امتناع شرایط امر سیاسی است. آرای متأخر باتلر چنانکه خودش هم بارها به آن اشاره کرده با بازتعریف مفاهیم اندیشة سیاسی آرنت پیرامون فضای نمود، کثرت ...
بیشتر
هدف این پژوهش تطبیق و تحلیل آرای هانا آرنت و جودیت باتلر پیرامون شکلگیری شرایط امر سیاسی است. دغدغة محوری این دو تألیف نظریهای نظاممند و رسمی دربارة امر سیاسی نیست، بلکه بررسی امکان و امتناع شرایط امر سیاسی است. آرای متأخر باتلر چنانکه خودش هم بارها به آن اشاره کرده با بازتعریف مفاهیم اندیشة سیاسی آرنت پیرامون فضای نمود، کثرت و کنش هماهنگ در بیناسوبژکتیویتة سیاسی شکل گرفته است. باتلر در آثار متأخرش از نظریة اجراگری فردی گذر کرده و بر ساحت اجراگری جمعی تأکید میورزد، وی همچنین مفهوم بدن و نقش آن در فضای نمود و اجرای کنشهای متکثر را برجسته میسازد تا نشان دهد که بدون صحه گذاشتن بر اهمیت زندگی بدنمند و به تبع آن ساحت خصوصی اساساً بحث از آزادی بیان و کنشهای هماهنگ در ساحت عمومی امری پوچ و غیرمنطقی است. پرسش راهبر مقاله عبارت است از اینکه باتلر چگونه در مفهومپردازی نظریة اجراگری تجمع، همزمان با الهام از عاملیت امر سیاسی در اندیشة آرنت، شکلهای جدیدی از هستی-شناسی، سیاست و اخلاق را مطرح میکند؟ برای تحقق چنین امری با کاربست رویکرد ساختگشایی از مفاهیم کلیدی کثرت و امر عمومی، دگرگون ساختن معانی سنتیشان و مفهومپردازی در حوزة دیگربودگی
سید نعمتالله عبدالرحیمزاده
دوره 7، شماره 1 ، خرداد 1395، ، صفحه 45-66
چکیده
مشهور است که سولون سنگبنای دموکراسی آتن را گذاشت. او این کار را زمانی انجام داد که آتن همانند بسیاری از دیگر شهرهای یونان دستخوش بحران و آشوب بود و در آستانۀ جنگ داخلی قرار داشت. هدف این مقاله بررسی نقش سولون در نجات آتن از آشوب و هدایتش بهسوی آن نوع نظام سیاسی است که بعداز او و بهنام دموکراسی آتن شناخته میشود. برای بررسی این ...
بیشتر
مشهور است که سولون سنگبنای دموکراسی آتن را گذاشت. او این کار را زمانی انجام داد که آتن همانند بسیاری از دیگر شهرهای یونان دستخوش بحران و آشوب بود و در آستانۀ جنگ داخلی قرار داشت. هدف این مقاله بررسی نقش سولون در نجات آتن از آشوب و هدایتش بهسوی آن نوع نظام سیاسی است که بعداز او و بهنام دموکراسی آتن شناخته میشود. برای بررسی این موضوع، نخست لازم است تا اوضاع دوران سولون بررسی شود و بعد به دیدگاه او توجه شود که چگونه میتوان آتن را از آن وضعیت نجات داد. بررسی دیدگاه او نشان میدهد که او بهلحاظ نظری از میراث اسطورهای خود بهره میبرد، اما درعینحال این میراث را مصروف نیاز دورانش برای وضع قانونی کرد که آن را قانون درست یا نیکقانون میخواند. او این قانون را هم برای حفظ حدود شهروندان و هم برای دادن نقش سیاسی به آنها وضع کرد که باعث شد طبقات پایین جامعه، برخلاف نظام پیشین سنتی، از نقش و مسئولیت سیاسی برخوردار شوند. همین اثر بود که سنگبنای اولیه را برای رسیدن آتن به دموکراسی فراهم کرد.
علی کرباسیزاده؛ نسرین اسدیان
دوره 2، شماره 1 ، اردیبهشت 1390، ، صفحه 55-69
چکیده
فلسفه در طول تاریخ تحولات بسیاری کرده است. از آن جمله انقلاب کپرنیکی کانت بود که تغییر کلی نوع نگاه به فلسفه انجامید و مرحلهای جدید در فلسفه را درپی داشت. فلاسفة پس از کانت هریک به نوعی با این دیدگاه در تعامل بودند، اگرچه کانت مدعی بود که نظامی کاملاً نقادانه ایجاد کرده است، اما ظاهراً پایبندی به روش انتقادی مورد نظر او حتی در ...
بیشتر
فلسفه در طول تاریخ تحولات بسیاری کرده است. از آن جمله انقلاب کپرنیکی کانت بود که تغییر کلی نوع نگاه به فلسفه انجامید و مرحلهای جدید در فلسفه را درپی داشت. فلاسفة پس از کانت هریک به نوعی با این دیدگاه در تعامل بودند، اگرچه کانت مدعی بود که نظامی کاملاً نقادانه ایجاد کرده است، اما ظاهراً پایبندی به روش انتقادی مورد نظر او حتی در نظام خودش هم کاملاً ممکن نشده بود. سعی در اصلاح نظام کانتی برای پاسخگویی به مدعیان نارسایی فلسفة او نیز طرفدارانی داشت که از آن جمله میتوان از راینهولد و فیشته نام برد. در این میان، فیشته تلاش کرد تا با ارائة مبانی مستحکم برای فلسفه، ریشة عدم قطعیت و یقین را از میان برکند. او در نوشتههای خود، همچون آثار مربوط به نظریة علمش، سعی در توضیح روش خود و اصلاح فلسفة انتقادی کانت کرد. در اینجا تلاش میکنیم به بررسی هرچند اندک پیشزمینههای شکلگیری اندیشة فیشته و چگونگی مواجهة او با مشکلات فلسفة نقادی کانت بپردازیم.
علی اصغر لامعی؛ حسین کلباسی اشتری
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1391، ، صفحه 55-76
چکیده
یوهان گوتفرید فن هردر (Johann Gottfried Von Herder, 1744-1803) مهمترین متفکر تاریخ است که به دورهها و اعصار تاریخی اهمیت میدهد و دیدگاهی متفاوت در مورد ماهیت انسانی و ایدهها و رویکردهای تاریخی دارد. او به حالات درونی شرکتکنندگان در تاریخ توجه میکند و بر عواملی چون زبان، فرهنگ، و دین به مثابة عوامل فردیت و تشخص گروهها و جوامع ...
بیشتر
یوهان گوتفرید فن هردر (Johann Gottfried Von Herder, 1744-1803) مهمترین متفکر تاریخ است که به دورهها و اعصار تاریخی اهمیت میدهد و دیدگاهی متفاوت در مورد ماهیت انسانی و ایدهها و رویکردهای تاریخی دارد. او به حالات درونی شرکتکنندگان در تاریخ توجه میکند و بر عواملی چون زبان، فرهنگ، و دین به مثابة عوامل فردیت و تشخص گروهها و جوامع انسانی اهمیت میدهد. او در مطالعات تاریخی خواهان همفکری و همدردی با کلیة اقوام و ملتها و فرهنگهاست و با این تصور، او هدفی کلی برای تمام جوامع انسانی ترسیم میکند. به جنبههای فرهنگی ماهیت انسانی توجه میکند و به همة دستاوردهای بشری در هر مقطع زمانی و مکانی به دیدة احترام مینگرد و در زمینة انسانشناسی به این محصول فکری او توجه شده است. دستاورد اصلی وی درک و فهم بیواسطة پدیدههای تاریخی است. او به متن تجارب تاریخی وارد میشود و با یک فهم عینی و ملموس پدیدههای تاریخی را بررسی میکند. پذیرش تنوع و کثرت فرهنگی و ارزشهای انسانی در اندیشة هردر در جهت تحقق مفهوم انسانیت مشاهده میشود. حرکت کلی پدیدههای تاریخی را مطابق با مشیت الاهی تعبیر و تفسیر میکند و به یک غایت کلی باور دارد. پرسش اصلی مقاله این است که هردر به چه نحو حرکت کلی پدیدههای تاریخی را، با این تنوع و گستردگی اقوام و ملتها، مطابق با مشیت الاهی تعبیر و تفسیر میکند و به یک غایت کلی باور دارد و حرکت و تحول همة ملتها و اقوام را به سوی پیشرفت و تعالی انسان میداند. درواقع، رویکرد تاریخی هردر در مواجهه با اعصار و ادوار گذشته به صورتی تحقیرآمیز و تنگنظرانه نبوده است و او ماهیت بشری را نامتغیر و دارای صورتی واحد نمیداند.
رحمان شریفزاده
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1393، ، صفحه 55-84
چکیده
لاتور گرچه خود یک برساختگرا است، منتقد سرسخت برساختگرایی اجتماعی و نقطة مقابل آن، واقعگرایی متداول (که لاتور آن را خام میداند) است؛ مسئله و مشکل لاتور با این دو رویکرد برمیگردد به مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی آنها، یعنی تقابل سوژه ـ ابژه و نحوة ارتباط آنها؛ به نظر وی، این تقابل چیزی جز شکاکیت و نسبیگرایی برای فلسفه، ...
بیشتر
لاتور گرچه خود یک برساختگرا است، منتقد سرسخت برساختگرایی اجتماعی و نقطة مقابل آن، واقعگرایی متداول (که لاتور آن را خام میداند) است؛ مسئله و مشکل لاتور با این دو رویکرد برمیگردد به مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی آنها، یعنی تقابل سوژه ـ ابژه و نحوة ارتباط آنها؛ به نظر وی، این تقابل چیزی جز شکاکیت و نسبیگرایی برای فلسفه، بهویژه فلسفة علم، در بر نداشته است. وی، با استفاده از نظریۀ کنشگرشبکه، با رویکرد کاملاً متفاوتی به موجودات جهان و روابط میان آنها مینگرد. برای وی رابطۀ میان کنشگران انسانی و غیر انسانی نه سوژه ـ ابژه، بلکه مذاکره است.
ما در این مقاله، ضمن بازسازی دیدگاه لاتور و نشان دادن تقابل آن با واقعگرایی متداول و برساختگرایی اجتماعی، نشان خواهیم داد که اولاً برساختگرایی لاتور، آنچنان که در وهلۀ نخست به نظر میرسد و برخی منتقدان میگویند، ضد واقعگرا نیست، بلکه به قول خودش عین واقعگرایی است؛ ثانیاً این برساختگرایی دچار شکاکیت و نسبیگرایی، که واقعگرایی متداول و برساختگرایی اجتماعی دچار آناند، نخواهد شد.
فلور عسکری زاده؛ سید جواد میری
دوره 8، شماره 1 ، تیر 1396، ، صفحه 55-76
چکیده
این مقاله تلاش می کند تا تعلیم و تربیت را از منظر هایدگر بر اساس کتاب هستی و زمان[i] واشکافی کند، این اثر دیگرگونه راهی را در مواجهه با دانش (wissenschaft) و بالتبع پدیده ی تعلیم و تربیت بر ما می گشاید. هایدگر با روش پدیدار شناسی و با تفکر در مفهوم لوگوس و پدیدار، آشکار می کند ؛ که لوگوس به معنی "مجال دیدن دادن " و پدیدار "خود را در خود نشان دادن" ...
بیشتر
این مقاله تلاش می کند تا تعلیم و تربیت را از منظر هایدگر بر اساس کتاب هستی و زمان[i] واشکافی کند، این اثر دیگرگونه راهی را در مواجهه با دانش (wissenschaft) و بالتبع پدیده ی تعلیم و تربیت بر ما می گشاید. هایدگر با روش پدیدار شناسی و با تفکر در مفهوم لوگوس و پدیدار، آشکار می کند ؛ که لوگوس به معنی "مجال دیدن دادن " و پدیدار "خود را در خود نشان دادن" است ، این معنا از پدیدارشناسی مجالی برای نشان دادنِ خود چیزها به شیوه ی خود است . دازاین روشنگاهی، برای خود - نشان دادن - چیزها ، با گشودگیِ زمانمندانه ، در نسبت دلمشغولانه با چیزها و در نسبت تیمارخواهانه با دازاین های دیگر است ؛که این امر سبب بروز و مجال بروز دادن به حقیقت چیزها می شود. در تعلیم و تربیت براساس آموزه های هایدگر؛ موضوع تعلیم و تربیت به نحوی دلمشغولانه در نسبت با چیزهایِ جهان پیرامونی مجال بروز می یابد و رابطه ی مربی و مترّبی براساس "تیمارداشتِ رهاکننده" ، برای رخدادِ حقیقتی نو، سبب سازِ می شود . در این شیوه از تعلیم و تربیت ؛ گشودگیِ به چیزها سبب می شود که موضوعات تعلیم و تربیت را نه امری سوبژکتیو به گونه ی شناختی و نه امری ابژکتیو ، که دازاین درآن مشارکت ندارد ، تلقی کنیم ؛ بلکه براساس روی آورندگی به چیزها در زمان ، هر مواجهه ای با حقیقت، در نسبت با هستی چیزها بروز می کند. [i] .Heidegger,Martin. Sein und Zeit (1927), Tübingen, Max Nimeyer Verlag, 17 Auflag,1993
مهدی حسینزاده یزدی؛ علیاکبر احمدی افرنجامی
دوره 3، شماره 2 ، آبان 1391، ، صفحه 57-74
چکیده
ویتگنشتاین در تراکتاتوس با آهنگی کانتی فلسفه را سراسر نقد زبان معرفی میکند. یکی از خوانشهای شایع از تراکتاتوس، و شاید متداولترین آن، خوانش کانتی است. در این قرائت مؤلفههای کانتی تراکتاتوس پررنگ میشود و فلسفۀ متقدم ویتگنشتاین کانتی فهمیده میشود. البته این بدین معنا نیست که تراکتاتوس از جنبههای ...
بیشتر
ویتگنشتاین در تراکتاتوس با آهنگی کانتی فلسفه را سراسر نقد زبان معرفی میکند. یکی از خوانشهای شایع از تراکتاتوس، و شاید متداولترین آن، خوانش کانتی است. در این قرائت مؤلفههای کانتی تراکتاتوس پررنگ میشود و فلسفۀ متقدم ویتگنشتاین کانتی فهمیده میشود. البته این بدین معنا نیست که تراکتاتوس از جنبههای غیرکانتی و غیرنقدی تهی باشد. میان شارحانی که به این نوع قرائت شهرهاند اختلافات درخور توجهی وجود دارد. از طرف دیگر مفاهیمی مانند مؤلفۀ کانتی و فهم کانتی تراکتاتوس بسیار کلی است و بهرۀ شایان توجهی را نصیب مخاطب نمیکند. گاه از چنین مفاهیمی برداشتی به ذهن متبادر میشود که اندکی تحقیق آن را برنمیتابد. از اینرو در این نوشتار بر آن شدیم که دیدگاه یکی از شارحان کانتی تراکتاتوس را تبیین کنیم تا، از این رهگذر، این نوع قرائت در مسیر روشنشدن قدم بردارد. این نوشتار پژوهشی تطبیقی را میان فلسفۀ متقدم ویتگنشتاین و فلسفۀ کانت در قلمرو نقد عقل محض از دیدگاه دیوید پیرس، یکی از شارحان پرآوازۀ ویتگنشتاین، رقم میزند.
فرشاد شریعت؛ امید شفیعی قهفرخی
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 59-81
چکیده
مقولۀ «خوشبختی» از مسائل بنیادین و پرسشهای دیرینۀ بشری به شمار میآید که با ابعاد گوناگون زندگی بشر پیوند دارد و لذا از زوایای گوناگونی بررسی شده است. در دوران جدید برخی از متفکران، از جمله جان لاک، این موضوع را بررسی کرده و با مشکلات آن دست و پنجه نرم کردهاند. جان لاک در این راه با مسائلی همچون لذت و آلام بشری، اصول اخلاقی، ...
بیشتر
مقولۀ «خوشبختی» از مسائل بنیادین و پرسشهای دیرینۀ بشری به شمار میآید که با ابعاد گوناگون زندگی بشر پیوند دارد و لذا از زوایای گوناگونی بررسی شده است. در دوران جدید برخی از متفکران، از جمله جان لاک، این موضوع را بررسی کرده و با مشکلات آن دست و پنجه نرم کردهاند. جان لاک در این راه با مسائلی همچون لذت و آلام بشری، اصول اخلاقی، عقلانیت رفتاری و معیار نیک و بد و همچنین اجتماع، نهادهای دینی، حکومت و قانون روبهرو بود. او، ضمن ترکیب روایتی طبیعتگرایانه با روایتی دینی و اخلاقی، به رفع موانع و حل تعارضهای خوشبختی در حیطۀ حیات جمعی بشر پرداخت و بر عقلانیت، تساهل، قانون، و حکومت مدنی تأکید داشت. در پژوهش حاضر به واکاوی و بازسازی تلاش لاک برای تحلیل خوشبختی و حل تعارضهای آن در انگاره و عمل اجتماعی میپردازیم.
مصطفی حبیبی کندسر؛ بهروز دیلم صالحی؛ سعید اسلامی
چکیده
عدالت از مفاهیم بنیادینی است که نحله های فکری مختلف به آن توجه ویژه کرده اند. جان رالز فیلسوف برجسته اخلاق و سیاست در حوزه اندیشه سیاسی مغرب زمین در زمره اندیشمندانی است که تلاش داشت تا پیرامون عدالت اندیشه ورزی کند. رویدادهای سیاسی واجتماعی در ایالات متحده آمریکا،درعرصه جهان ونیزجنگ باویتنام، رالزرابا این پرسش روبروساخت که چه ...
بیشتر
عدالت از مفاهیم بنیادینی است که نحله های فکری مختلف به آن توجه ویژه کرده اند. جان رالز فیلسوف برجسته اخلاق و سیاست در حوزه اندیشه سیاسی مغرب زمین در زمره اندیشمندانی است که تلاش داشت تا پیرامون عدالت اندیشه ورزی کند. رویدادهای سیاسی واجتماعی در ایالات متحده آمریکا،درعرصه جهان ونیزجنگ باویتنام، رالزرابا این پرسش روبروساخت که چه عواملی کشوری چون آمریکا را به سیستمی ناعادلانه وتجاوزکارانه در جهان کشانده است.این دل مشغولی ها،اراده اورا به سوی تدوین یک نظریه تاثیرگذار دراندیشه سیاسی استوارکرد. جان مایه اندیشه رالز درنظریه عدالت، دارای چهار عنصر کلیدی:شهودگرایی اخلاقی، آزمایش ذهنی، وضعیت اصلی و آزادی است. کتاب نظریه عدالت او انعکاس دیدگاه او در باره عدالت به مثابه انصاف و عدالت سیاسی است که در آن از عدالت به مثابه انصاف، آزادی قانونی، مفهوم عدالت عدالت توزیعی بحث شده است. عدالت رالز ریشه در سنت کانتی دارد. لذا در آن بر مفهوم اخلاقی عدالت تأکید می کند و سرانجام تحت انتقاداتی در چرخشی، به عدالت سیاسی می رسد. سوال اصلی در این پژوهش آن است که چه عواملی در شکل گیری نظریه عدالت جان رالز، نقش موثر داشته اند؟ و فرضیه اینست که در شکل گیری عدالت توزیعی او، نظام فلسفی،فلسفه اخلاق،نظریه قرارداد اجتماعی کانت و فلسفه حق هگل، در شکل گیری نظریه عدالت سیاسی او، نقدهای تأثیرگذار از سوی، رادیکال های سیاسی و جامعه گرایان نقش داشته اند.
حسن بلخاری
چکیده
طبیعت یا فیزیس یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفه یونانی است. فیزیس اصطلاحی فلسفی، کلامی و علمی است که معمولاً در زبان انگلیسی به طبیعت ترجمه میشود. این مقاله، معانی مختلف فیزیس در تمدن یونانی، از دوره اساطیر تا ظهور فلسفه در یونان را مورد بحث قرار داده و بهویژه در باب دو تلفظ مختلف فوزیس و فیزیس در ایران (با توجه به دو ترجمه متفاوت ...
بیشتر
طبیعت یا فیزیس یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفه یونانی است. فیزیس اصطلاحی فلسفی، کلامی و علمی است که معمولاً در زبان انگلیسی به طبیعت ترجمه میشود. این مقاله، معانی مختلف فیزیس در تمدن یونانی، از دوره اساطیر تا ظهور فلسفه در یونان را مورد بحث قرار داده و بهویژه در باب دو تلفظ مختلف فوزیس و فیزیس در ایران (با توجه به دو ترجمه متفاوت از یک متن ارسطو)، تحقیق خواهد نمود تا تلفظ دقیق آن روشن گردد.اهمیت این پژوهش در کشف ریشههای مفهومی فیزیس در یونان، پرداختن به معنای بنیادین و ریشهای آن در سنت اورفهای و نیز رویکرد فلاسفه پیشاسقراطی است. علاوه برآن، این نکته نیز مورد تحقیق قرار می گیرد که در اندیشه ارسطو و افلاطون فیزیس با چه مفهومی مورد توجه و کاربرد بوده است. میدانیم که در آثار ارسطو بهویژه دو اثر متافیزیک و سماع طبیعی تأملات جدی در باب مفهوم طبیعت وجود دارد و آنچه از این تأملات برمیآید تأکید بر این معناست که بین فیزیس (طبیعت) و تخنه (صناعت) نوعی تمایز وجود دارد. از دیدگاه ارسطو صناعت چیزی است که توسط انسان خلق میشود (چه نظری، چه عملی) اما طبیعت امرموجودی است که انسان در خلق آن نقشی ندارد .
مهدی سلطانی گازار
دوره 2، شماره 2 ، آبان 1390، ، صفحه 61-91
چکیده
برگسون، فیلسوف حیات فرانسوی و از پیشگامان فلسفة پویشی، با نقد دیدگاههای رایج زمان خود، بهویژه نظریة تکامل انواع داروین و نظریة لامارک، تبیینی جالب توجه از چگونگی شکلگیری حیات در موجودات زنده ارائه داده است. دیدگاه وی، موسوم به تطور خلاق، منشأ واحدی برای انواع گوناگون جانداران قائل است که خود آن را «خیزخاست حیات» ...
بیشتر
برگسون، فیلسوف حیات فرانسوی و از پیشگامان فلسفة پویشی، با نقد دیدگاههای رایج زمان خود، بهویژه نظریة تکامل انواع داروین و نظریة لامارک، تبیینی جالب توجه از چگونگی شکلگیری حیات در موجودات زنده ارائه داده است. دیدگاه وی، موسوم به تطور خلاق، منشأ واحدی برای انواع گوناگون جانداران قائل است که خود آن را «خیزخاست حیات» مینامد. سپس حیات با نیروی خلاق خود و در کشمکش با ماده در شاخههای مختلف متباعد شده تا به انواع امروزی رسیده است. برگسون زندگی اجتماعی را یک شاخصة مهم میداند و بر همین اساس کاملترین موجودات از نظر او انسان (در شاخة مهرهداران) و زنبور عسل (در شاخة نازکبالان) هستند که البته انسان بهدلیل برخورداری از قوة هوش برتر است. راز برتری هوش بر غریزه، خلاقیت، خودکفایی، و رهایی از قانون حتمیت است.
این مقاله با ذکر مقدمات نظریة تطور خلاق برگسون و بررسی دیدگاه وی دربارة چگونگی تطور حیات، در تلاش است تبیینی روشن از این دیدگاه ارائه دهد و از آنروی بدان اهمیت میدهد که یکی از سرچشمههای فکری مکتب «فلسفة پویشی» بهشمار میرود.
احمد کلاته ساداتی
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 61-79
چکیده
هدف این مقاله ارزیابی موضوع «غربشناسی» با تأکید بر بسترهای فرهنگی و تاریخی در جوامع اسلامی است. یافتهها نشان میدهد که غربشناسی برساختی گفتمانی و عموماً انتقادی در مقابل «شرقشناسی» است. شکل انتقادی این گفتمان، خاص کشورهای مسلمان است که به منظور شناسایی و حفظ هویت خود، غیریتسازی میکنند. مهمترین تمایز این گفتمان ...
بیشتر
هدف این مقاله ارزیابی موضوع «غربشناسی» با تأکید بر بسترهای فرهنگی و تاریخی در جوامع اسلامی است. یافتهها نشان میدهد که غربشناسی برساختی گفتمانی و عموماً انتقادی در مقابل «شرقشناسی» است. شکل انتقادی این گفتمان، خاص کشورهای مسلمان است که به منظور شناسایی و حفظ هویت خود، غیریتسازی میکنند. مهمترین تمایز این گفتمان از شرقشناسی این است که غربشناسی برساختهای دفاعی است تا هژمونیک. غربشناسی انتقادی در جهان اسلام، موضوعی فراتر از مباحثی چون هویت و دفاع ملی در مقابل امپریالیسم و استعمار است، و نوعی دفاع از بنیادهای ارزشی اسلام در مقابل غرب میباشد. با توجه به دائرمداری غرب در دانش و به طور خاص دانش شرقشناسی، سؤال این است که آیا در درون بستر موجود، میتوان شاهد ظهور گفتمانی متفاوت و متضاد بود؟ پاسخ منفی است. چراکه غربشناسی در جهان اسلام، گفتمانی است بر مسیری صعب و دشوار که نیازمند توسعة راهبردهای نظری و معرفتشناختی درونزاست. این گفتمان که نتیجة شرایط تاریخی عصر حاضر و تحولات متعاقب آن در ناخودآگاه امت است، لازم است ضمن حفظ اخلاق مقاومت، از ابزارهای علمیِ مبتنی بر بستر، به منظور توسعة نظری بهرهگیری نماید
خاطره سبحانیان؛ علی کرباسیزاده اصفهانی
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1392، ، صفحه 63-80
چکیده
در این مقاله تلاش میکنیم تا فلسفة نقادی کانت، بهویژه آموزههای کتاب نقد عقل محض، را از نگاه نقادانة نیچه بررسی کنیم. از آنجا که نیچه به کل نظامهای مابعدالطبیعی و فیلسوفان غربی از افلاطون گرفته تا کانت و هگل هم انتقاداتی یکسان و هم ویژه دارد، در این پژوهش نخست به نگاه انتقادی نیچه به کل تاریخ فلسفه، و سپس به نقدهای ...
بیشتر
در این مقاله تلاش میکنیم تا فلسفة نقادی کانت، بهویژه آموزههای کتاب نقد عقل محض، را از نگاه نقادانة نیچه بررسی کنیم. از آنجا که نیچه به کل نظامهای مابعدالطبیعی و فیلسوفان غربی از افلاطون گرفته تا کانت و هگل هم انتقاداتی یکسان و هم ویژه دارد، در این پژوهش نخست به نگاه انتقادی نیچه به کل تاریخ فلسفه، و سپس به نقدهای خاص او به آموزههای کانتی در نقد اول او، میپردازیم.
به باور نیچه، کانت با تحویل فلسفه به معرفتشناسی، تفکر فلسفی را در آستانة مرگ قرار داد؛ اساساً نیچه معتقد است فلسفه به معنای اصیل و درست آن، آفریدن معنا و گونهای قانونگذاری به شمار میرود. نیچه، بر مبنای موضع خود که میتوان از آن به «چشماندازگرایی» تعبیر کرد، انقلاب کپرنیکی کانت را زیر سؤال میبرد و بر همین اساس، آموزههای وی را، از قبیل احکام ترکیبی پیشینی، زمان و مکان، مقولات، و تفکیک پدیدار از شیء فینفسه، به چالش میکشد
حسین کلباسی؛ حمزه حجت حاتم پوری
دوره 7، شماره 2 ، آبان 1395، ، صفحه 63-102
چکیده
شکل نهایی فلسفهی اخلاق ایمانوئل کانت چگونه است؟ آیا همانطورکه شهرت دارد، نظام اخلاقی کانت نظامی خشک، سخت و انعطافناپذیر است و این فیلسوف آلمانی قرن هجدهم در مسیر سلوک اخلاقی، غایت و سعادت را کنار میگذارد؟ چگونه میتوان اصول اخلاقی کانت را در زندگی روزمره اجرا کرد؟ اینها پرسشهایی است که در این مقاله مطرح میشود و براساس ...
بیشتر
شکل نهایی فلسفهی اخلاق ایمانوئل کانت چگونه است؟ آیا همانطورکه شهرت دارد، نظام اخلاقی کانت نظامی خشک، سخت و انعطافناپذیر است و این فیلسوف آلمانی قرن هجدهم در مسیر سلوک اخلاقی، غایت و سعادت را کنار میگذارد؟ چگونه میتوان اصول اخلاقی کانت را در زندگی روزمره اجرا کرد؟ اینها پرسشهایی است که در این مقاله مطرح میشود و براساس تفسیر آلن وود از اخلاق کانت، پاسخهایی عرضه میشود که با نظر متداول درمورد اخلاق کانت تفاوت شایان توجهی دارد. تصویر دقیق اخلاق کانت باید با نگاه به کتاب مهجور مابعدالطبیعهی اخلاق ترسیم شود و غایت جایگاه مهمی در آن دارد. در مرحلهی عملی هم کانت فرمول دوم را ترجیح میدهد که در آن انسان غایت فی نفسه است و بهعکس تصور عمومی، راهحل اصلی کانت آزمون تعمیمپذیری و نتایج برآمده از فرمول قانون عام نیست. در همین راستا، عشق و علاقهی به نیکوکاری و کمک به دیگران نهتنها مانعی بر سر راه اخلاق نیست که کمکحال آن بهشمار میآید.
مالک شجاعی جشوقانی
چکیده
ترجمة فرهنگی، ترجمهای است که پیام متن و فرهنگ مبدأ را با فرهنگ مقصد سازگار میکند. چنین ترجمهای غالباً افزایش و کاهشهایی بههمراه دارد و ترجمهای وفادارانه نیست. در ترجمة فرهنگی مترجم برای انتقال مفاهیم و حتی تجارب فکری فراتر از معنای مفردات، به بافت و زمینة فرهنگی(Context) مبدأ و ظرائف و اقتضائات مختصات فرهنگ مقصد توجه جدی میکند. ...
بیشتر
ترجمة فرهنگی، ترجمهای است که پیام متن و فرهنگ مبدأ را با فرهنگ مقصد سازگار میکند. چنین ترجمهای غالباً افزایش و کاهشهایی بههمراه دارد و ترجمهای وفادارانه نیست. در ترجمة فرهنگی مترجم برای انتقال مفاهیم و حتی تجارب فکری فراتر از معنای مفردات، به بافت و زمینة فرهنگی(Context) مبدأ و ظرائف و اقتضائات مختصات فرهنگ مقصد توجه جدی میکند. اگر بخواهیم با اصطلاحات رایج در سنت اسلامی سخن بگوییم، ترجمة فرهنگی فلسفه و اندیشة اروپایی مستلزم نوعی اجتهاد فکری ـ اندیشهای است. این فرایند اجتهاد محتاج پیشنیازهایی چون تسلط به روح فرهنگ و اندیشة مبدأ از سویی و توجه به ظرفیت و ظرائف فرهنگ مقصد از سوی دیگر است. نمیتوان گفت که محمدعلی فروغی در سیر حکمت در اروپا تمام پیششرطها و اقتضائات ترجمة فرهنگی را داشته و در کاروبار فکری خود لحاظ کرده، اما میتوان این ادعا را به مسند تبیین و توضیح نشاند که سیر حکمت در اروپا، فراتر از یک ترجمة مکانیکی صرف و بهنوعی در آستانة ترجمة فرهنگی فلسفه و اندیشة غربی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی قرار دارد. این مقاله در خدمت توضیح همین مدعاست. این مقاله با تأکید بر خوانش فروغی از کانت ـ بهمثابة فیلسوف تجدد و مدرنیته ـ گامی کوچک در این جهت برداشته است.
محمد جواد رنجکش؛ سعیده سادات گرامیان
چکیده
هدف پژوهش پیشرو شناسایی ابعاد مختلف سیاست خارجی ایران با روش تحلیل گفتمان است. برای این منظور دو دوره زمانی برجسته در تاریخ معاصر ایران، مورد توجه واقع شده است. سیاست خارجی محمد مصدق از سال 1320 تا 1332 و سیاست خارجی محمدرضا پهلوی از سال 1342 تا 1357. سوال اصلی این پژوهش بر این پایه است که،گفتمانهای محمد مصدق (1332 – 1330) و پهلوی دوم (1357-1342) ...
بیشتر
هدف پژوهش پیشرو شناسایی ابعاد مختلف سیاست خارجی ایران با روش تحلیل گفتمان است. برای این منظور دو دوره زمانی برجسته در تاریخ معاصر ایران، مورد توجه واقع شده است. سیاست خارجی محمد مصدق از سال 1320 تا 1332 و سیاست خارجی محمدرضا پهلوی از سال 1342 تا 1357. سوال اصلی این پژوهش بر این پایه است که،گفتمانهای محمد مصدق (1332 – 1330) و پهلوی دوم (1357-1342) در قبال غرب در سیاست خارجی ایران چه همانندیها و ناهمانندیهایی داشتهاند؟ فرضیه ]چنین است : به نظر میرسد گرهگاههای گفتمانی، در گفتمانهای رویکرد به غرب در هر یک از دورههای محمد مصدق (1332 – 1330) و پهلوی دوم (1357- 1342) با برساختن معناهای مورد نظر خود باعث طرد و به حاشیه راندن سایر گفتمانهای ممکن در سیاست خارجی ایران شدند. بر این اساس : الف) همانندی گفتمانهای مذکور به حاشیه راندن سایر گفتمانهاست. ب) ناهمانندی این گفتمانها در این است که : 1. در دروان نخست وزیری مصدق گفتمان ملیگرایی وی که در بستر آن رویکرد استقلالخواهی در برابر غرب به اجرا درآمد، مبنای سیاست خارجی او بود. 2. گفتمان جهانگرایی محمدرضا شاه که بر اساس سیاست شباهت با غرب، مبنای سیاست خارجی شاه را تشکیل داد.
امیرمسعود شهرامنیا؛ جلال حاجیزاده
دوره 1، شماره 1 ، اردیبهشت 1389، ، صفحه 67-86
چکیده
پژوهش پیرامون نظریة دموکراسی کارل ریموند پوپر (1994-1902) و سنجش نسبت مبانی فلسفی و معرفتشناختیاش با آن، هدفی است که دانشپژوه در این مقاله دنبال میکند. اهمیّت این مبحث در نشاندادن پیوند و سازگاری منطقی میان مبانی علمی ـ فلسفی پوپر و موازین و آموزههای برکشیده از آن با مدل دموکراسی اوست. از این حیث، سعی برآن است تا با بهرهگیری ...
بیشتر
پژوهش پیرامون نظریة دموکراسی کارل ریموند پوپر (1994-1902) و سنجش نسبت مبانی فلسفی و معرفتشناختیاش با آن، هدفی است که دانشپژوه در این مقاله دنبال میکند. اهمیّت این مبحث در نشاندادن پیوند و سازگاری منطقی میان مبانی علمی ـ فلسفی پوپر و موازین و آموزههای برکشیده از آن با مدل دموکراسی اوست. از این حیث، سعی برآن است تا با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، مبانی و مقاصد دموکراسی و مؤلفههای برجسته و نظری آن برحسب مفروضات نظری پوپر شرح و تبیین ((Explanation گردد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که پوپر بهگونهای هوشمندانه، دریافتهای معرفتشناختی سیاسی خود را بر مبانی علمی و فلسفیاش استوارساخته و مضمون آن را به عرصة دموکراسی تعمیم بخشیده است.
محسن فاضلی؛ غلامحسین توکلی
دوره 6، شماره 2 ، آبان 1394، ، صفحه 67-88
چکیده
کثرت گرایی ارزشی مدّ نظر برلین، با تأکید بر توافق ناپذیری و تلفیق ناپذیری ارزش ها بر این نکته صحه می گذارد که هیچ گونه معیار و مقولات عام و مشترک وجود ندارد که به کمک آنها بتوان به اولویت بندی ارزش ها در یک نظام منسجم ودر نتیجه ارزشداوری خیرها و غایات پرداخت. از سویی به نظر می رسد نسبی گرایی با ردّ هرگونه عینیت در اخلاق و ارزشها ...
بیشتر
کثرت گرایی ارزشی مدّ نظر برلین، با تأکید بر توافق ناپذیری و تلفیق ناپذیری ارزش ها بر این نکته صحه می گذارد که هیچ گونه معیار و مقولات عام و مشترک وجود ندارد که به کمک آنها بتوان به اولویت بندی ارزش ها در یک نظام منسجم ودر نتیجه ارزشداوری خیرها و غایات پرداخت. از سویی به نظر می رسد نسبی گرایی با ردّ هرگونه عینیت در اخلاق و ارزشها و با تأکید بر عدم وجود معیارهای عام برای مفاهمه و داوری ارزشی، و ردّ مونیسم اخلاقی و تکیه بر تکثر، مرزهای مشترکی با کثرت گرایی پیدا می کند. برلین می کوشد تا میان کثرت گرایی ارزشی خویش با نسبی گرایی تفاوت قائل شود . درنیمه اول این مقاله پلورالیسم ارزشی برلین مطرح شده و در نیمه دوم نشان خواهیم داد که تلاش های برلین برای فاصله گرفتن از نسبی گرایی چندان قرین توفیق نیست.
احمدعلی حیدری
دوره 9، شماره 1 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 67-83
چکیده
این مقاله مترصد است وجوه توجه استاد برجستهی فلسفه در ایران، رضا داوری را نسبت به شعر به عنوان عاملی برای رهایی از تنگنای مهلک اصالت سوژهی دورهی مدرن شرح دهد. توجه ویژهی شاعر به زبان که آن را ورای ابزار تلقی و-بر وفق نظر هیدگر- «بنیانگذار متعهد به کلمات» میداند، شرایطی به دست میدهد که با استمداد از آن میتوان به تحول ...
بیشتر
این مقاله مترصد است وجوه توجه استاد برجستهی فلسفه در ایران، رضا داوری را نسبت به شعر به عنوان عاملی برای رهایی از تنگنای مهلک اصالت سوژهی دورهی مدرن شرح دهد. توجه ویژهی شاعر به زبان که آن را ورای ابزار تلقی و-بر وفق نظر هیدگر- «بنیانگذار متعهد به کلمات» میداند، شرایطی به دست میدهد که با استمداد از آن میتوان به تحول روزگار عسرتزده و گرفتارآمده در قهر فناوری مدرن امید داشت. رضا داوری زبان شعر را وجه ظهور وجود میداند که نقش عمدهی آن به سبب حال و احوال شاعرانه، احاطه بر دیگر شئون انسان و شرط اساسی هرگونه نسبت تأثیرگذار در این جهان است.
سید علیرضا رضوی زاده؛ بیژن عبدالکریمی؛ علی مرادخانی
چکیده
نیچه در تأملات انتقادی خود درباره فلسفه عقلگرایان و تجربهباوران که درونمایه آن را نتیجه تفکر متافیزیکی و تئولوژیک میداند به ماحصل شیوههای جهانبینی آنها، همچون یأس، ناامیدی و سرخوردگیای اشاره دارد که به نیهیلیسم میانجامد. تفکر تاکنونی غربی از نظرگاه نیچه، مَحمل دشمنی و کینهتوزی با زندگی بوده است. گویی که زندگی خصمِ ...
بیشتر
نیچه در تأملات انتقادی خود درباره فلسفه عقلگرایان و تجربهباوران که درونمایه آن را نتیجه تفکر متافیزیکی و تئولوژیک میداند به ماحصل شیوههای جهانبینی آنها، همچون یأس، ناامیدی و سرخوردگیای اشاره دارد که به نیهیلیسم میانجامد. تفکر تاکنونی غربی از نظرگاه نیچه، مَحمل دشمنی و کینهتوزی با زندگی بوده است. گویی که زندگی خصمِ تفکر است و رستگاری انسان بریدن از زندگی و حیات است. فلسفه آریگوی نیچه به عنوان بدیل تفکر تاکنونی غرب، چهرهای متبسم و خندان دارد که مؤلفهای کلیدی در تفکر اوست. این فلسفه ریشه در تأیید زندگی، علاقه به حیات و زیستجهانی شادان دارد. این شادی از برای چیرگی بر خود و لذت حاصل از اراده معطوف به قدرت و برخورداری از بیشینه انرژی و نیروست که در ابرانسان نیچه ظهور و نمود مییابد. ابرانسان است که با گذشته آشتی میکند، حال را تأیید کرده، آینده را با پل آریگویی میسازد و با عشق به بازگشت جاودانه همه امور، خود، سرنوشت و تقدیر خویش را متحقق میسازد. سلامتی از نظر نیچه در تقابل با بیماری متافیزیکاندیشی، زیستی شادمان است که چهره نهاییاش در انفجار نیروها و فیگور لبخند ظهور مییابد: لبخند به زندگی، زمین و زمان؛ لبخندی دیونوسوسی.