فلورا عسکری زاده؛ خسرو باقری؛ افضل السادات حسینی
چکیده
در این پژوهش با نگاهی پدیدارشناسانه، کوشش میشود تا به ذات تربیت- بیلدونگ و ظهورهای بیلدونگ در تاریخ تربیت تفکر شود. طبق گام نخست پدیدارشناسی، از مفهوم بدیهی و رایج از بیلدنگ روی گردانده، سپس با واشکافی، از پدیدارهای تاریخی و چیستی بیلدونگ پرسش میشود تا در نهایت به امر مشترک و عمومی یا ذات بیلدونگ از منظر هایدگر نگریسته شود. بدین ...
بیشتر
در این پژوهش با نگاهی پدیدارشناسانه، کوشش میشود تا به ذات تربیت- بیلدونگ و ظهورهای بیلدونگ در تاریخ تربیت تفکر شود. طبق گام نخست پدیدارشناسی، از مفهوم بدیهی و رایج از بیلدنگ روی گردانده، سپس با واشکافی، از پدیدارهای تاریخی و چیستی بیلدونگ پرسش میشود تا در نهایت به امر مشترک و عمومی یا ذات بیلدونگ از منظر هایدگر نگریسته شود. بدین ترتیب آشکار میشود که هیچیک از پدیدارهای آشکار بیلدونگ در تاریخ، اینهمانِ ذات آن نیستند، بلکه امکانی پدیدارین در تاریخ تربیت هستند. پس همه پدیدارها، بهنحوی آشکارگیِ زمانمند تربیت-بیلدونگ را در خود پنهان دارند، اما هیچیک نمیتوانند صرفاً تمامیت آن را در سیطرهی خود بگیرند. در اینجا ذات تربیت- بیلدونگ را در انواع پدیدارین آن واشکافته و از منظر هایدگر که بهگونهای سلبی است، نشان میدهیم که هیچکدام از پدیدارها، تمامیت ذاتی بیلدونگ نیستند. لذا ذات، ریشه در بافتاری زمانی دارد که گشودگی و مراقبتِ همراه با بالیدن شکلدهنده از هستی انسان بهمعنای کلی است و در پدیدارهای متکثر بیلدونگی نیز خود را آشکار-مستور میدارد.
فلورا عسکری زاده؛ احسان پویافر؛ سیدجواد میری
چکیده
در این مقاله سعی شده تا بر اساس تفکر هایدگر یک راهِ شرقی؛ یعنی کتاب مکالمات، تفکرکنفوسیوس مورد واکاوی قرارگیرد. بنابراین چند موضوع محوری در اندیشهی هر دو متفکر را برگزیدهایم و با رویکرد پدیدارشناسانه به آنها میپردازیم. پدیدارشناسی-هرمنوتیکی هایدگری را برای رفتن به سوی "فهمِ هستیِ چیزها" و مجالِ بروز دادنِ به آنها در نظر ...
بیشتر
در این مقاله سعی شده تا بر اساس تفکر هایدگر یک راهِ شرقی؛ یعنی کتاب مکالمات، تفکرکنفوسیوس مورد واکاوی قرارگیرد. بنابراین چند موضوع محوری در اندیشهی هر دو متفکر را برگزیدهایم و با رویکرد پدیدارشناسانه به آنها میپردازیم. پدیدارشناسی-هرمنوتیکی هایدگری را برای رفتن به سوی "فهمِ هستیِ چیزها" و مجالِ بروز دادنِ به آنها در نظر گرفتیم، تا که "هستیِ" هستندهها بتواند آشکار شود. با واکاوی چند مفهوم محوری در متن"مکالماتِ" کنفوسیوس نشان میدهیم که چهگونه ارزشها در اندیشهی کنفوسیوسی به مثابهی یک راه شرقی، به دستگاه اخلاقی تبدیل شدهاند و لذا هستی هستندهها محصور به هستیِ اخلاقی آنها شده (به این معنا که سیستم اخلاقی مشخص و معینی در جای هستی قرار گرفته و لذا امر انتیکی به جای انتولولوژیاش نشسته است) و توانش، زیست جهان و موقعیتهای متکثر را به مخاطره انداخته و گشودگیهای انتولوژیکی را از میان برداشته است. و نهایتاً در حیطهی تعیلم و تربیت سبب شده، گشودگی و راههای دیگرگونه مجال بروز نیابند و راههای گونهگون و نو فروبسته شوند. [i] . استفاده از واژهی تفکر کنفوسیوسی به این دلیل بوده است که واژهی آیین کنفوسیوسی، برای مذهب رسمی در چین -قبل از دوران جدید بهکار برده میشد، اما تفکر کنفوسیوسی برای آموزهها و فضایلی که کنفوسیوس قصد تعلیم آنها را داشت بهکار میرفته است.