نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانشمال
2 دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانشمال
3 دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال
چکیده
نیچه در تأملات انتقادی خود درباره فلسفه عقلگرایان و تجربهباوران که درونمایه آن را نتیجه تفکر متافیزیکی و تئولوژیک میداند به ماحصل شیوههای جهانبینی آنها، همچون یأس، ناامیدی و سرخوردگیای اشاره دارد که به نیهیلیسم میانجامد. تفکر تاکنونی غربی از نظرگاه نیچه، مَحمل دشمنی و کینهتوزی با زندگی بوده است. گویی که زندگی خصمِ تفکر است و رستگاری انسان بریدن از زندگی و حیات است. فلسفه آریگوی نیچه به عنوان بدیل تفکر تاکنونی غرب، چهرهای متبسم و خندان دارد که مؤلفهای کلیدی در تفکر اوست. این فلسفه ریشه در تأیید زندگی، علاقه به حیات و زیستجهانی شادان دارد. این شادی از برای چیرگی بر خود و لذت حاصل از اراده معطوف به قدرت و برخورداری از بیشینه انرژی و نیروست که در ابرانسان نیچه ظهور و نمود مییابد. ابرانسان است که با گذشته آشتی میکند، حال را تأیید کرده، آینده را با پل آریگویی میسازد و با عشق به بازگشت جاودانه همه امور، خود، سرنوشت و تقدیر خویش را متحقق میسازد. سلامتی از نظر نیچه در تقابل با بیماری متافیزیکاندیشی، زیستی شادمان است که چهره نهاییاش در انفجار نیروها و فیگور لبخند ظهور مییابد: لبخند به زندگی، زمین و زمان؛ لبخندی دیونوسوسی.
کلیدواژهها