نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه علوم سیاسی، واحد سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی، سمنان، ایران.
چکیده
مسئلۀ این نوشتار این است که کلیت فرآوردۀ پژوهشی طباطبائی (در دو حوزۀ ایران و غرب) چه دلالتِ سیاسی برای اکنون ایران زمین دارد و پاسخ دهی بدان نیز بر پایۀ این پیشفرض است: تاریخنگاری طباطبائی در پرتوی یک منظومۀ فکری قرار میگیرد که با شناسایی آن می توان به دریافت ژرف تری از قصد وی در تاریخنگاری دست یافت که دارای دلالت هایی برای اکنون ایران زمین باشد.
این کار از رهگذر خوانش میان سطریِ اشتراوسی انجام و چارچوب نظری نیز پرابلماتیک در معنای آلتوسری آن است. به طور دقیق طباطبائی در پیِ ارتقاء حوزۀ شناخت ایران، به یک برنامۀ پژوهشیِ زاینده یا پرابلماتیک است؛ به گونه ای که فراتر از برداشتِ ایدئولوژیهای خاص باشد و بتوان آن را در حوزه های مختلف به کاربست.
پرسش اصلی این است که این پرابلماتیک چه دلالت سیاسی دارد؟ وی از مشروطه با عنوان یک نوزائی دوم ناکام یاد می کند و می کوشد از رهگذر تاریخنگاری در دو حوزۀ ایران و غرب، از این ناکامی مانع زدائی کند. نظم آرمانی هم ارز با آن نیز ناگزیر نمی تواند با مؤلفه های دولت مدرن ناهمخوان باشد، با این وجود وی هم زمان هم بر تبار ویژۀ اروپائی این مؤلفه ها و هم بر ضرورت سازگاری «نهادسازی و تدوین اصل های حقوقی در ساحت حکمرانی» با «هویت تاریخی-فرهنگی» تأکید می کند.
کلیدواژهها