حاجیه صباغ کلجاهی؛ اکبر اشرفی؛ محمد توحید فام
چکیده
متعاقب ورود مدرنیته یکی از اصلیترین سوالاتی که طرح میشد توانِ سنت در پاسخگویی به این بحرانها بود که در این راستا بحث مواجهۀ سنت و تجدد طرح شد که متفکرین مختلف هر یک به فراخور حال پاسخهایی مطرح کردند. در همین راستا، پرسش اصلی این مقاله آن بوده که سنت و تجددگرایی در اندیشۀ شریعتی چه نسبتی با یکدیگر دارند. فرضیه تحقیق بر آن بوده که شریعتی ...
بیشتر
متعاقب ورود مدرنیته یکی از اصلیترین سوالاتی که طرح میشد توانِ سنت در پاسخگویی به این بحرانها بود که در این راستا بحث مواجهۀ سنت و تجدد طرح شد که متفکرین مختلف هر یک به فراخور حال پاسخهایی مطرح کردند. در همین راستا، پرسش اصلی این مقاله آن بوده که سنت و تجددگرایی در اندیشۀ شریعتی چه نسبتی با یکدیگر دارند. فرضیه تحقیق بر آن بوده که شریعتی نیز همچون اکثر روشنفکران جهان اسلامی و ایرانی در درون گفتمان مواجهۀ سنت و تجدد بوده و به دلیل رویارویی با مسائل اجتماعی برآمده از این مواجهه قطعاً در نسبت به این دو اندیشههایی را طرح کرده است. یافتههای تحقیق نشان داده که شریعتی نه تنها در این مواجهه تأملاتی داشته بلکه رویکردی هنجاری و تجویزی اتخاذ کرده و کوشیده تا سنت را در نسبت با تجدد و با توجه به مقتضیات آن و امکاناتی که در ذخایر دینی و سنتی وجود دارد بازسازی کند و نسخۀ بازسازیشده را به مخاطبان خود تجویز نماید. مقاله از این جهت که به ابعاد معرفتشناختی مسئله پرداخته و همچنین کوشیده تا نتایج تحقیق را مفهومپردازی کند، نسبت به پیشینهپژوهشی موجود وجهی نوآورانه دارد. رویکرد مقاله تفسیری و شیوه جمعآوری دادهها کتابخانهای و اسنادی بوده است.
آیدین کیخایی
چکیده
غربزدگی آل احمد از زمان نخستین چاپ آن در ابتدای دههی ۱۳۴۰ تا به امروز، کانون بحث و جدل و مناقشات نظری و سیاسی بوده است. در این میان، یکی از نگرشهای غالب به اندیشهی آل احمد و ایدهی غربزدگی او در فضای روشنفکری و دانشگاهی، به ویژه در دهههای بعد از انقلاب، نگرشی است که او را به عنوان روشنفکری «اصالت»گرا و مروج ایدهی ...
بیشتر
غربزدگی آل احمد از زمان نخستین چاپ آن در ابتدای دههی ۱۳۴۰ تا به امروز، کانون بحث و جدل و مناقشات نظری و سیاسی بوده است. در این میان، یکی از نگرشهای غالب به اندیشهی آل احمد و ایدهی غربزدگی او در فضای روشنفکری و دانشگاهی، به ویژه در دهههای بعد از انقلاب، نگرشی است که او را به عنوان روشنفکری «اصالت»گرا و مروج ایدهی «بازگشت به خویش» تفسیر میکند. در این مقاله، با برجسته کردن ظرفیتهای متن غربزدگی برای فرا رفتن از «اصالت»گرایی و نقد صریح آن بر ایدهی «بازگشت به خویش»، میکوشیم تا نابسنده و یکجانبه بودن این تفسیر غالب را تبیین کنیم.