این نوشته تلاشی است برای نشاندادن این نکته که نگاه گایر در کتاب رد انگارهنگری کانت با طرح اینکه «مکان به شیء فینفسه قابلاطلاق است» تا چه اندازه بر فهمی غیرکانتی و غیرمنطبق با نگاه فلسفی کانتی بنا شده و چگونه گایر، با همین برداشتِ غیرکانتی، انگارهنگری کانتی را واقعگرایانه (realistic) فهمیده است؛ درحالیکه ویژگی اندیشة ...
بیشتر
این نوشته تلاشی است برای نشاندادن این نکته که نگاه گایر در کتاب رد انگارهنگری کانت با طرح اینکه «مکان به شیء فینفسه قابلاطلاق است» تا چه اندازه بر فهمی غیرکانتی و غیرمنطبق با نگاه فلسفی کانتی بنا شده و چگونه گایر، با همین برداشتِ غیرکانتی، انگارهنگری کانتی را واقعگرایانه (realistic) فهمیده است؛ درحالیکه ویژگی اندیشة فلسفی کانت این است که شیءِ فینفسه یا وجودِ بیرون از سوژه هست، ولی هیچ شناخت پدیدارانهای از آن ممکن نیست و ازهمینرو مکان بدان قابلاطلاق نیست. تلاش خواهد شد با رجوع به متن کانت روح اندیشة وی آشکار شود و از آن طریق فهم تجربهنگرانة (empiricistic) گایر با تردیدی فلسفی مواجه شود. برای دوری از اطناب، در مقالة پیشِرو تنها به فهم گایر از ویراست دوم نقد نخست کانت نظر داشتهایم و به بخش دیگری از کتاب گایر که به آثار متأخر کانت (Nachlass) استناد کرده است نپرداختهایم، زیرا روح استدلال وی در آن بخش نیز بر همان فهم تحلیلشده در این مقاله استوار است.