غرب شناسی بنیادی

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری فلسفة مشاء، دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

یکی از مناقشه‌‌برانگیزترین موضوعات در فلسفة علم توماس کوون، مفهوم هم‌سنجه‌ناپذیری است. مفهومی که کوون ابتدا برای مقایسه میان نظریه‌های جانشین به کار گرفت. هنگامی که کوون این مفهوم را توسعه بخشید افراد زیادی دیدگاه او را به چالش کشیدند و از این رو کوون بر آن شد تا دیدگاه خویش را اصلاح کند، به گونه‌ای که از زمان طرح این مفهوم تا آخرین روایت کوون از آن، می‌توان دو موضع را در اندیشة او یافت که با موضعی انتقالی از یک‌دیگر جدا می‌شوند. در روایت اولیه، مفهوم هم‌سنجه‌ناپذیری با مفهوم پارادایم و انتقال انقلابی میان آن‌ها مرتبط است. به دلیل این‌که هریک از پارادایم‌ها روش‌ها و الگوی مسائل متفاوتی دارند نمی‌توان میان آن‌ها مقایسه و داوری کرد؛ منتقدان چنین دیدگاهی را ناعقلانی یافتند. زیرا اگر هیچ معیاری فراپارادایمی وجود نداشته باشد چگونه می‌توانیم نظریه‌ای را عقلانی بدانیم. کوون با اصلاح دیدگاه خویش در موضع انتقالی تلاش می‌کند که هم‌سنجه‌ناپذیری را با تعین‌ناپذیری ترجمه مرتبط سازد، اما با وجود برخی مشکلات، از این موضع نیز گذر می‌کند و روایت متأخر خویش را مطرح می‌سازد؛ او در موضع متأخر مدعی می‌شود که به دلیل این‌که نظریه‌ها ساختارهای متفاوتی را برای رده‌بندی گونه‌های طبیعی به خدمت می‌گیرند، نمی‌توان واژگان نظریه‌ها را به طور کامل به یک‌دیگر ترجمه کرد.

کلیدواژه‌ها