غرب شناسی بنیادی

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه اصفهان

2 دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه اصفهان

چکیده

در نقد عقل محض، سه ایدۀ نفس، خدا و جهان به صورت تنظیمی عمل می‌کنند. این ایده‌ها در نقشی وحدت‌بخش به عالم پدیداریِ حاصل اطلاق شهودهای پیشینی مکان و زمان و مقولات فاهمه بر کثرات حسی به دست آمده‌اند و عمل می‌کنند. طبق تفسیری که ما در این مقاله ارائه کرده‌ایم، کانت در نقد عقل عملی به کمک اختیار استعلایی سوژه را به صورتی تقویمی و غیر نظری برمی‌نهد. بنابراین اختیار در انجام فعل اخلاقی به صورت یک ایدۀ استعلایی اساسی برای تقویم سوژه ظاهر می‌شود. ایده‌های خدا و جهان به صورتی «تأملی» و ذهنی، از طریق نقد قوۀ حکم، فراهم می‌شوند. به این ترتیب پیوندی استعلایی بین سه نقد کانت شکل می‌گیرد و نقد دوم و سوم نقشی تقویمی برای قوام ایده‌های عقل محض را بازی می‌کنند. با این حال، چالشی مسئله‌ساز در نقد سوم با عنوان «امر والا» طرح می‌شود که در کلیت نظام کانتی به‌سادگی نمی‌نشیند. کانت امر والا را حالت نمادینۀ ایده‌های عقل می‌داند؛ اما این تجربۀ فوق‌العاده قوی حسی به صورتی آشوب‌ناک تمامیت نظام کانتی را تهدید می‌کند و امکان تفسیرهایی ساختارشکنانه مانند تفاسیر دریدا و دولوز را فراهم می‌کند.

کلیدواژه‌ها