نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناسی ارشد فلسفه، دانشگاه تبریز
2 دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
کانت برای فهم جهان شئونی قائل است و هر شأنی را ناظر به قوهای منحصر در نفس انسان میداند که عبارتند از قوه شناخت، قوه میل و قوه لذت و الم . هر یک از این قوا متعلق به منبع شناختی است که قانونگذار قوه تحت خود است؛ یعنی فهم، عقل و حکم. همچنین هر یک از این قوا، هرچند از حیث کارکرد متفاوت و متمایز از دیگری است ولی اصلی وحدتبخش همه آنها را به یکدیگر پیوند زده است. کانت درصدد است رابطهی فهم و عقل را به واسطهی قوه حکم و اصل بنیادین آن؛ یعنی اصل غایتمندی توجیه کند. در این مقاله نشان میدهیم که با توجه به نقشی که این اصل در اندیشه کانت ایفا میکند، قوای شناختی آدمی را نمیتوان همچون جزیرههایی مستقل از هم در نظر گرفت، بلکه به نوعی میبایست یکپارچگی آنها را تأیید کرد.
کلیدواژهها