غرب شناسی بنیادی

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

استادیار گروه فلسفه، دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

امروزه اندیشمندان بسیاری از انسان به‌مثابة کنش‌گر اجتماعی یاد می‌کنند. این اندیشمندان برآنند که تمامیت و کمال هر فرد انسانی و سرانجام انسانیت به طور کلی نه با اعمال فردی و در تأمل انتزاعی افراد مجزا، بلکه به واسطة مشارکت‌های مسؤلانه‌ای تحقق می‌پذیرد که هر عضو اجتماع در تعامل با جهان و سایر افراد انجام می‌دهد. در نظر این اندیشمندان انسان نه سوژة فردی بلکه سوژة اجتماعی است. این مقاله سعی در تبیین مبانی نظری این رویکرد به انسان دارد. به این منظور نحوة بروز و تکون این ایده در یکی از بنیادی‌ترین خاستگاه‌هایش، اندیشة هگل، به تصویر کشیده می‌شود. در این تصویر هگل ضمن نقد تصور گذشتگان خود از هویت انسانی به‌مثابة سوژة فردی، از آن به‌مثابة سوژة اجتماعی یاد می‌کند. نقد و بررسی این تفکر به خصوص می‌تواند مورد توجه آن دسته از سنن فکری قرار گیرد که بسیار بیش از اشتغال به مسائل اجتماعی به دنبال پی‌ریزی نظام‌های اندیشه‌ای هستند که ساختار و محتوای خود را در انزوای ذهن فردی دارا باشد

کلیدواژه‌ها