نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه مطالعات میانرشتهای، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چکیده
نوظهوری اجتماعی از مهمترین مسائل علوم اجتماعی است. این مقاله برآن است که شرایط نوظهوری اجتماعی قوی را به کمک مفاهیم فلسفۀ ذهن هم چون ابتنا، تحقق چندگانه و انقصال فاحش تعریف کند. رویکردهای روششناختی در برآوردن ساختن شرایط نوظهوری قوی با چالشهای متفاوتی روبرو هستند. این چالشها را میتوان در سه مسئلۀ واقعگرایی، علیت روبهپایین و سازوکار صورتبندی کرد. در این پژوهش به روش تحلیلی، رهیافت رئالیسم انتقادی به مسئلۀ نوظهوری اجتماعی قوی و نحوۀ پاسخگویی آن به سه مسئلۀ یاد شده نقد میشود. منتقدان رئالیسم انتقادی را با دو گونه چالش روبرو میبینند. نخست، باور به مستقل بودن ساختار از کنشهای عوامل، به شیءانگاری میانجامد، و دوم این که نوظهوری هستیشناختی با ابتنا تعارض دارد. به نظر میرسد که در توجیه امکانپذیری استقلال ساختار از اجزای خود، میتوان از مفهومِ ترکیب نامحدود اجزا بهره جست. و با توجه به این که ابتنا مستلزم وابستگی هستیشناختی پدیده نوظهور اجتماعی نیست، علیت اجتماعی با ابتنا تعارض ندارد.
کلیدواژهها