بهنام قومنجانی؛ محمد رعایت جهرمی
چکیده
طرح اساسی نوشتارِ حاضر بر مبنای مسأله چگونگی نسبت رومانتیسیسم فلسفی با فلسفه روشنگری و ضد روشنگری از یک سو و نحوه تاثیرگذاری کلیدواژگان و تعابیر اندیشهای این جنبش بر فلسفه قارهای معاصر، پیریزی شده است. فرض بر این است که رومانتیسیسم فلسفی کوشش میکند تا با ایجاد سنتزی میان فلسفه روشنگری و جنبشهای ضدِ روشنگری به تعادلی میان ...
بیشتر
طرح اساسی نوشتارِ حاضر بر مبنای مسأله چگونگی نسبت رومانتیسیسم فلسفی با فلسفه روشنگری و ضد روشنگری از یک سو و نحوه تاثیرگذاری کلیدواژگان و تعابیر اندیشهای این جنبش بر فلسفه قارهای معاصر، پیریزی شده است. فرض بر این است که رومانتیسیسم فلسفی کوشش میکند تا با ایجاد سنتزی میان فلسفه روشنگری و جنبشهای ضدِ روشنگری به تعادلی میان اومانیسم و خردگرایی مدرن با ارزشهای سنتی و ضد مدرن دست یابد. این در حالی است که کلیدِ مهم این سنتز رومانتیک را باید در نگرشِ خاصِ رومانتیسیسم به فلسفه زیبایی شناسی و هنر جستجو کرد. در پیگیری مقصودِ مذکور، ضمن بررسی تبارشناسانه و تاریخی، نسبتِ تعابیِر کلیدی و مهّمِ سنّتِ رومانتیسیسم آلمانی با فلسفه قارهای معاصر، مورد واکاوی قرار خواهد گرفت: علم گرایی پوزیتیویستی افراطی و مشیِ ضدِ فلسفی آن که برآمده از عقلانیت ابزاری است؛ همچنین رویکردهای شبه فلسفی و شبه علمی پست مدرنیسم در نسبت با احساسیگری رُمانتیک.
عبدالرئوف میرزامحمدی؛ محمد رعایت جهرمی
چکیده
کانون این مقاله بررسی مساله تکنولوژی در عصر اطلاعات و در پی آن برآمدن امری به نام وانمایی در اندیشة ژان بودریار است. این مقاله با رویکرد تحلیل و بررسی، به مسائلِ ذیل اشاره دارد: رابطة اطلاعات و معنا چگونه است؟ اطلاعت چگونه امر واقع را فرو میبلعد؟ وانمایی چیست و تفاوت آن با بازنمایی و تظاهر در چیست و سرانجام جهان وانمایی چگونه جهانی ...
بیشتر
کانون این مقاله بررسی مساله تکنولوژی در عصر اطلاعات و در پی آن برآمدن امری به نام وانمایی در اندیشة ژان بودریار است. این مقاله با رویکرد تحلیل و بررسی، به مسائلِ ذیل اشاره دارد: رابطة اطلاعات و معنا چگونه است؟ اطلاعت چگونه امر واقع را فرو میبلعد؟ وانمایی چیست و تفاوت آن با بازنمایی و تظاهر در چیست و سرانجام جهان وانمایی چگونه جهانی است؟ به باور بودریار ما، با گذار از سامان بازنمایی، وارد عصری شدهایم که میتوان آن را عصر وانمایی نامید و این عصر تفاوت شگرفی با عصرهای پیشین داشته و سراسر گفتمانهای پیشین را میسترد و همچنین بازتعریفی از انسان پیش مینهد. این رویداد، یعنی برآمدن سامان وانمایی، پیامد سرریزی اطلاعات به زیست و تجربة انسانی است. در این راه ما نخست؛ پیش زمینهها و خاستگاههای اندیشة بودریار را بررسی میکنیم و سپس به مساله اطلاعات و ارتباط آن با معنا و وانمایی میپردازیم و در بخشِ پایانیِ نوشتار تلاش میکنیم تا نقدی را از چشم-اندازِ رویکردِ پراگماتیستی، بر اندیشة بودریار پیافگنیم.