ایمان فخر؛ حسن بلخاری قهی؛ آذین موحد
چکیده
موسیقی در قرون وسطی در زمرهی علوم عددی بود، اما با ظهور انسانگرایی در دوران رُنسانس به علوم بیانی پیوست. این دگرگونی تغییری بنیادی در حوزهی معرفتشناسی موسیقی را نشان میدهد و مطالعه پیرامون آن ابعاد گوناگونی از اندیشهی انسان غربی را هویدا میکند. مطالعهی تاریخی-تحلیلی حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که چه تغییری در ...
بیشتر
موسیقی در قرون وسطی در زمرهی علوم عددی بود، اما با ظهور انسانگرایی در دوران رُنسانس به علوم بیانی پیوست. این دگرگونی تغییری بنیادی در حوزهی معرفتشناسی موسیقی را نشان میدهد و مطالعه پیرامون آن ابعاد گوناگونی از اندیشهی انسان غربی را هویدا میکند. مطالعهی تاریخی-تحلیلی حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که چه تغییری در بنیادِ معرفتشناختی موسیقی از قرون وسطی تا رنسانس در غرب رخ داده است. بررسی رَوند تحولات فکری طی قرون وسطی نشان داد که چگونه علم موسیقی از حیث موضوع جایگاه والایش را میان علوم عددی از دست داد و به حیطهی علوم میانی رفت. اما انسان رنسانس این جایگاه را نیز برنتابید و موضوع موسیقی نظری را به علم تجربیِ آکوستیک مرتبط دانست. در این برهه موسیقی عملی و آهنگسازی نیز به یاران متجانسشان در میان علوم بیانی گِرویدند. این امر باعث شد تا موسیقی بنیانهای نظری مورد نیازش را بهویژه در ساحت آفرینش از علوم بیانی اخذ کند و به سیاق آنها درآید. بدینترتیب موسیقی پایگاه معرفتیاش را میان امور تغییرناپذیر از دست داد و به حیطهی تغییرپذیرها رفت. حیطهای که جولانگاه اندیشه و عقاید و قلمرو سوبژگی انسان رنسانس بود.
حسن بلخاری
چکیده
طبیعت یا فیزیس یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفه یونانی است. فیزیس اصطلاحی فلسفی، کلامی و علمی است که معمولاً در زبان انگلیسی به طبیعت ترجمه میشود. این مقاله، معانی مختلف فیزیس در تمدن یونانی، از دوره اساطیر تا ظهور فلسفه در یونان را مورد بحث قرار داده و بهویژه در باب دو تلفظ مختلف فوزیس و فیزیس در ایران (با توجه به دو ترجمه متفاوت ...
بیشتر
طبیعت یا فیزیس یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفه یونانی است. فیزیس اصطلاحی فلسفی، کلامی و علمی است که معمولاً در زبان انگلیسی به طبیعت ترجمه میشود. این مقاله، معانی مختلف فیزیس در تمدن یونانی، از دوره اساطیر تا ظهور فلسفه در یونان را مورد بحث قرار داده و بهویژه در باب دو تلفظ مختلف فوزیس و فیزیس در ایران (با توجه به دو ترجمه متفاوت از یک متن ارسطو)، تحقیق خواهد نمود تا تلفظ دقیق آن روشن گردد.اهمیت این پژوهش در کشف ریشههای مفهومی فیزیس در یونان، پرداختن به معنای بنیادین و ریشهای آن در سنت اورفهای و نیز رویکرد فلاسفه پیشاسقراطی است. علاوه برآن، این نکته نیز مورد تحقیق قرار می گیرد که در اندیشه ارسطو و افلاطون فیزیس با چه مفهومی مورد توجه و کاربرد بوده است. میدانیم که در آثار ارسطو بهویژه دو اثر متافیزیک و سماع طبیعی تأملات جدی در باب مفهوم طبیعت وجود دارد و آنچه از این تأملات برمیآید تأکید بر این معناست که بین فیزیس (طبیعت) و تخنه (صناعت) نوعی تمایز وجود دارد. از دیدگاه ارسطو صناعت چیزی است که توسط انسان خلق میشود (چه نظری، چه عملی) اما طبیعت امرموجودی است که انسان در خلق آن نقشی ندارد .