نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد مطالعات منطقهای دانشگاه علامه طباطبایی
2 کارشناس ارشد مطالعات اروپا دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
در آثار نیچه مسیحیت نمونة برجستة اخلاق بندگی به حساب میآید. چراکه ضعف را به جای قدرت و درخشش انسانی مینشاند. از چشمانداز انسان مسیحی، صفت انسانِ خوب فروتنی و خیرخواهی است. نیچه هر دستگاه اخلاقی از این دست را اخلاق مسیحی میخواند و بسیاری از اصول اخلاقی پذیرفتة دنیای مدرن را زیر همین عنوان مسیحی هدف انتقاد قرار میدهد. نیچه نقش یهودیت را نیز در انحطاط انسان آنچنان جدی میبیند که آن را سمبل ارزشهای گونة پستتر انسان در مقابل انسانهای والا قرار میدهد. وی نبرد این دو دستگاه ارزشی را نبردی تاریخی میداند که علیرغم پیروزی تاریخی گونة منحط وپست، همچنان ادامه دارد. از سویی دیگر، مسئلة اخلاق و ارزشها در دنیای مدرن را میتوان مهمترین دغدغة فکری نیچه دانست. در دنیای جدید با سست شدن پایههای متافیزیک، که نیچه از آن به «مرگ خدا» یاد میکند، پایههای اخلاق و ارزشهای سنتی نیز سست میشود چراکه، به اعتقاد نیچه، اخلاق حاکم ارزشهای خود را در قالب دستوراتی از منبعی برین و ماورایی مطرح میکند. اکنون با بیاعتباری جهان برین ارزشهای اخلاقی نیز دچار اضمحلال میشود وانسان با بحران نهیلیسم روبهرو میشود. در چنین شرایطی، نیچه مدعی خلق ارزشهای جدیدی است. سؤال مطرح دراین مقاله این است که ماهیت ارزشهای اخلاقی که مرگ آنها فرا رسیده چیست و خاستگاه آن کجاست؟ و اخلاق مورد نظر نیچه در پرتو چه امری نمایان میشود؟
کلیدواژهها