نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه تبریز
2 دانشیار فلسفه، دانشگاه تبریز
چکیده
گادامر همچون افلاطون «دیالوگ» را مبنای شناخت میداند، بدین معنا که ما از طریق دیالوگ اشیا پیرامون خودمان را میشناسیم. روشن است که برای تحقق دیالوگ، دست کم، دو طرف لازم است. در افلاطون، حداقل در نگاه اول، چنین به نظر میآید که طرفین دیالوگ دو شخص هستند. آیا در گادامر هم چنین است؟ برای این پرسش در میان مفسرین گادامر دو پاسخ وجود دارد. الف) اکثر آنها دیالوگ میان اشخاص را اساس میدانند. به نظر آنها، ما بهمثابه اشخاص برای شناخت جهان و اشیاء پیرامون خودمان باید گرد هم آییم و با یکدیگر گفتگو کنیم. ب) اما برخی از آنها همچون فیگال Günter Figal خود اشیا را نیز دوشادوش اشخاص طرفی برای گفتگو میشمارند؛ زیرا انسان و جهان هر دو در گادامر زبانمند هستند. اشیاء نیز زبانمند هستند و چیزی برای گفتن دارند. فهم و شناخت در گفتگوی زبانی میان انسان و جهان بهمثابه طرفین گفتگو، یعنی بهمثابه من/تو، رخ میدهد. در این مقاله میکوشیم نشان دهیم که هر دو نحوهی «گفتگوی میان انسان و جهان» و «گفتگوی میان اشخاص» در هرمنوتیک فلسفی گادامر به همراه یکدیگر مبنای شناخت و فهم هستند.
کلیدواژهها