نقدی بر اندیشه سیاسی لئواشتراوس
صفحه 1-23
ناصر تاجیک
چکیده این مقاله به بررسی مبانی هرمنوتیکی لئواشتراوس و تاثیر آن بر اندیشه سیاسی و قرائت وی از آثار افلاطون پرداخته است. باور وی به تعالیم سرّی و علنی فیلسوفان و ترس آنان از تعقیب و آزار راهی برای مطالعه معمولی آثار فیلسوفان نمیگذارد. و همة آنچه که بهنام فلسفه از آثار آنان گفته شده دروغ شرافتمندانهای است که فیلسوفان ناچار بودهاند به مردم بگویند؛ آنان در پنهان خویش، باورهای دیگری داشتهاند که مصلحت نمیدیدند تا سرّ خویش را جز برای اصحاب، نمایان سازند. در حقیقت، اشتراوس خود دشمن فلسفه به معنایی است که در دانشگاهها تدریس میشود. در این مقاله بهطور جدی و با دلایل منطقی به نقد این دیدگاه پرداختهام. انگیزه اشتراوس در رویکرد به آثار افلاطون بحران در غرب بوده است اشتراوس در بحث از عدالت در جمهور افلاطون، دیدگاه تراسیماخوس را منطقی میداند و معتقد است: «عدالت چیزی نیست جز عمل به نفع و مصلحت اقویا». او دفاع سقراط در برابر این دیدگاه را ناقص دانسته، بر این باور است که سقراط نیز با تراسیماخوس همعقیده بوده است.
تأثیر فلسفه سیاسی ارسطو بر فیلسوفان مسلمان تا ابن رشد
صفحه 25-46
مهدی حسینزاده
چکیده با آغاز نهضت ترجمه، آشنایی مسلمانان با آراء فلاسفه یونان شروع شد. میتوان گفت ارسطو بیش از هر فیلسوف دیگری مورد توجه قرار گرفت. اولین فلاسفه اسلامی مانند کندی و فارابی با میراث یونانی آشنا بودند و تأثیرپذیری آنان از ارسطو در شاخههای مختلفی همچون منطق، متافیزیک (فلسفه اولی)، طیبعیات و مباحث علمالنفس و اخلاق آشکار است؛ اما میبایست توجه داشت که علم سیاست تنها موردی است که آشنایی مسلمانان با آثار ارسطو در آن، مشکوک و محل بحث است. این مسئله هرگونه سخنی در مورد تأثیرات ارسطو در سیر اندیشه سیاسی حکمای اسلامی را مشکل میکند و در هالهای از ابهام قرار میدهد. برخی محققین تأثیر میراث یونانی در دانش سیاست دوره اسلامی را منحصر به افلاطون و برخی فلاسفه پیش از او میدانند و اساساً منکر تأثیر ارسطو دراینزمینه بر اندیشه متفکران مسلمان میشوند. ازآنجاکه موضوع این نوشتار مستقیماً منوط به حل این مسئله است، ابتدا بحثی تاریخی را دراینباره سامان میدهیم و در ادامه با پذیرش تأثیر ارسطو بر اندیشمندان اسلامی، این تأثیر را تا زمان ابن رشد در مورد برخی از فلاسفه شاخص مسلمانان که تا حدودی و هرچند بسیار کم وارد مباحث سیاست شدهاند، مورد جستجو و تحقیق قرار خواهیم داد.
منابع آشنایی ابنخلدون با جهان غربی و برخی ملاحظات روششناسانه
صفحه 47-66
میثم سفیدخوش
چکیده اصطلاح «جهان غربی» تعبیر جدیدی است که بههیچوجه مورد استفادة ابنخلدون نبوده است. ولی این واقعیت نمیگوید که ابنخلدون تصوری از یگانگیِ نسبیِ آنچه ما امروزه جهان غربی میخوانیم نداشته است. ابنخلدون آنچه را ما امروزه جهان غربی میخوانیم تاحدودی به مثابه جهان یگانهای تصور میکرده و از آن با عنوان «جهان شمالی» یاد میکرده است. در این مقاله بر پایه ادعای مذکور، ملاحظاتی روششناسانه دربارة آشنایی وی از این جهان یگانه روا داشته میشود چراکه اصولاً ابنخلدون اندیشمندی روشحساس است که وی را از این جهت، در میان سایر اندیشمندان و نویسندگان جهان پیشامدرن ممتاز کرده است. مقالة حاضر میکوشد تا پس از تحلیل کلیات روش آشنایی ابنخلدون با جهان بهاصطلاح غربی و دریافت شاخصههای اصلی آن، منابع اصلی این آشنایی را از دل متن کتاب تاریخالعبر و مقدمة ارزشمند آن استنتاج کرده و بازشناسی کند.
تبیین مبانی دموکراسی در اندیشههای فلسفی کارل پوپر
صفحه 67-86
امیرمسعود شهرامنیا؛ جلال حاجیزاده
چکیده پژوهش پیرامون نظریة دموکراسی کارل ریموند پوپر (1994-1902) و سنجش نسبت مبانی فلسفی و معرفتشناختیاش با آن، هدفی است که دانشپژوه در این مقاله دنبال میکند. اهمیّت این مبحث در نشاندادن پیوند و سازگاری منطقی میان مبانی علمی ـ فلسفی پوپر و موازین و آموزههای برکشیده از آن با مدل دموکراسی اوست. از این حیث، سعی برآن است تا با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، مبانی و مقاصد دموکراسی و مؤلفههای برجسته و نظری آن برحسب مفروضات نظری پوپر شرح و تبیین ((Explanation گردد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که پوپر بهگونهای هوشمندانه، دریافتهای معرفتشناختی سیاسی خود را بر مبانی علمی و فلسفیاش استوارساخته و مضمون آن را به عرصة دموکراسی تعمیم بخشیده است.
انسانگرایی مدرنیته و مبانی اسطورهای آن
صفحه 87-116
مریم صانعپور
چکیده جنبش اومانیستی یا انسانگرایانه در رنسانس اروپا بهمنظور احیای ارزش ازدسترفتة انسان قرون وسطایی که تحت حاکمیت استبدادی نظام سلسلهمراتبی کلیسا قرار داشت عصر طلایی یونان باستان را نمونة اعلای ارزشگذاری به انسان یافت و جهت طراحی مدرنیتة غربی از ادبیات اسطورهای بهرة فراوان برد و شالودههای انسانگرایانة غرب مدرن را تحت تأثیر اسطورههای یونانی شکل داد مقالة حاضر برخی وجوه انسانگرایانة مدرنیته غربی را در اسطورهها ردیابی مینماید که عبارتند از: معرفتشناسی، روانشناسی و خداشناسی.
کثرتگرائی جان هیک و مشکلة غرب در مواجهه با مسئله تعارض ادیان
صفحه 117-134
امیر صادقی
چکیده مسئلة تعارض ادیان همزمان با عصر جدید بهعنوان مسألهای فلسفی در سپهر اندیشة معاصر مطرح شده که فراخور دیدگاه اندیشمندان مختلف پاسخهای متفاوتی دریافت کرده است. این نوشتار نگاهی انتقادی به یکی از این پاسخها که توسط جان هیک، فیلسوف معاصر انگلیسی، مطرح شده است، دارد. تلاش این مقاله بر آن است ضمن پرهیز از دوبارهگویی دلایل اصلی ناکارآمدی این پاسخ را بیان و از مناظر معرفتشناسانه، تجربی، فلسفی و الهیاتی انتقادات بنیادی وارد بر آن را بیان کند و نشان دهد که برای مواجهه با فرهنگهای مختلف نمیتوان اصول اساسی آنها را نادیده انگاشت و در صورت چنین رویکردی با چه چالشهایی مواجه خواهیم شد.
پرسش از خاستگاه هگلی پایان تاریخ فوکویاما
صفحه 135-150
علی مرادخانی
چکیده پرسش مقاله حاضر این است که تا چه اندازه بحث فوکویاما درخصوص «پایان تاریخ»، علیرغم، ادعای خویش می تواند خاستگاهی در منظومه فکری هگل داشته باشد. مقاله قبل از توجه بدین پرسش، ابتداء کلیاتی از باب تمهید در خصوص بحث «پایان» و از جمله «پایان تاریخ» را پیش میکشد، سپس به تقریر رأی فوکویاما براساس کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» او می پردازد. آنگاه به اقتضای گفتار در تفسیر کوژو از هگل درنگ می کند و سرانجام به پرسش اصلی مقاله برگشته و دعوی فوکویاما را مبنی بر خاستگاه هگلی بحث مورد چونوچرا قرار می دهد و وجوه افتراق او را از هگل متذکر می شود.
